*۱*
دلت که میگیرد...
نفس هایم بند می آید....
مگر میشود، قلبم بگیرد و نفس بکشم؟!
*۲*
از بس سکوتم تلخ بود...
کافه چی...
شیرین ترین قهوه اش را برایم آورد...
*۳*
آونگ آخرین دست تکان دادنت...
تا آخر عمر، هیپنوتیزم کرده مرا...
خیره مانده ام به راهه رفتنت...
*4*
چه خوب بود اگر...
بجای شاعری،" نقاشی" میکردم...
لعنت به این تنهایی و دلتنگی...
تا شعر میگویم...
تمامشان"تابلو"می شوند...
*5*
آسمان این شبهایم، بدون ستاره است...
انتظاری ندارم...
زمین تورا دریغ کرد...
آسمان ستاره هایش را....
مجید قربانی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 21 شهریور 1401 09:05
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
مجید قربانی 21 شهریور 1401 11:51
درود و سپاس بیکران خدمت شما جناب عاجلو عزیز و بزرگوار....
زهرا آهن 21 شهریور 1401 14:38
درود بر شما
خوش نغمه قلم زدید
قلمتان ماندگار
پایدار باشید به مهر
مجید قربانی 21 شهریور 1401 20:07
درودو سپاس از مهرتان...
ماندگار باشید و تندرست...
;