زندگی زیبا و جاری هست چو رودی در زمان / در بلم بنشسته بی یار سیر آفاق میکنی
رود جاری و بلم طی طریقش میکند / ذهن را بیهوده مشغولش به فردا میکنی
بیش از این اندر تقلای معاش خود نباش / روزیت گر زیر سنگ باشد تو پیدا میکنی
آنکه خلقت کرد منظورش کمال تو بود / حیرت از آن است که خود مشغول دنیا میکنی
لائقل چون تاجران بنگر به سودی و زیان / آنچه عقبی خوانده است را خرج دنیا میکنی
آنکه مرگ را تجربه کردست یک بارش به عمر / گوید اصل آنجاست طلا خرج مطلا میکنی
توشه ی بردار عمری را غنیمت دان برای آن سرا / دل به دنیا داده و امروز و فردا میکنی
گرچه عمرت همچو نوح باشد دراز آید به سر / تا ابد نیستی و فکر این ابد ها میکنی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 دی 1401 14:03
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید