جان ندارد ارزشی تا آنکه قربانت کنیم
دشتی از گل چیده و تقدیم دامانت کنیم
کلبه ی احزان داریم و چو یعقوب منتظر
منتی بر دیده بگذار تا که مهمانت کنیم
تکیه بر دیوار کعبه بانگ قائم میدهی
خضر و عیسی و خضیر آن روز مهمانت کنیم
ما که عمری منتظر ماندیم که شاید قبل مرگ
اذن داه این گدا را بلکه مهمانت کنی
قول معروف است به کعبه تو به هنگام ظهور
هر که را خواهی دعا از بهر رجعانش کنی
همچو خاکی ذره ی در زیر پا افتاده ایم
از بزرگی گر نگاهی زیر آن پایت کنی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 26 اسفند 1401 22:35
درود بزرگوار ا