<<گنجشک>>
سروِ تو ام گنجشک ! آزادی و دربندم
پرواز کن بر خاکِ زندانِ دماوندم
از شبنمِ شوقِ تو مینوشم شرابِ خوش
مِهرِ تو را سر میکشم از راهِ آوندم
گرچه مقرّ ماکیان هر دم منم، ای عشق !
غیر از تو چشمم را به روی غیر میبندم
در زیرِ پای من علف شد سبز ، چون دائم
تا بیتو ام در انتظارِ روزِ پیوندم
در حملهٔ طوفان بمان در سنگرت زیرا
هر شاخهٔ خود را به دورِ لانه میبندم
با جیک جیکت قهقهه سر میدهم، هربار
این غیژ غیژم را ببین تا با تو میخندم
معنای تلخی را نمیفهمم، بگو آن چیست؟
وقتی تویی در زندگیِ سختِ من، قندم
#امین_مقدس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 04 اردیبهشت 1403 08:48
سلام ودرود