وعده های پنهانی به دردم نمی خورد، آری!
بوسه های مرجانی به دردم نمی خورد، آری!
من درونم آشوب است آتشفشانی از دردم
قهوه های فنجانی به دردم نمی خورد، آری!
چشمه های ذوقم کور در انفجار تاریکی
ماجرایی طوفانی به دردم نمی خورد، آری!
اشک های دلتنگی چو شبنم به روی گلبرگ است
چشم های بارانی به دردم نمی خورد، آری!
همچو سایه ها گمنام پروانه ام که در بند ام
خنده های پایانی به دردم نمی خورد، آری!
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 10 خرداد 1402 12:57
.مانا باشید و شاعر
پروانه آجورلو 12 خرداد 1402 15:17
سپاس جناب عاجلو
حفیظ (بستا) پور حفیظ 12 خرداد 1402 16:10
درودها.انتخاب وزن دوری ونگاهداشتِ توازن وزن مصرع ها کاری بسیار شجاع نه بود.آفرین بانو
پروانه آجورلو 12 خرداد 1402 16:36
درود
سپاسگزارم
حفیظ (بستا) پور حفیظ 12 خرداد 1402 16:10
شجاعانه