《اولین بهار سونیای عزیزم》 غزل
خانه روشن شد ز نورت ای مَه زیبای من
ماه شب تاب فروزانی در این ماوای من
چون تو هستی دلخوشی هایم در این دنیای دون
حال خوب قلب من هستی تو ای بیتای من
در گلستان وجودم غنچه ای هستی ز گل
مایه ی آرامشی هستی در این دنیای من
بلبلی خوشخوان شوی در این گلستان دخترم
نغمه های خوش بخوانی مرغ خوش آوای من
گشته ای صیّاد و صید مرغ این دل می کنی
صید دل کن وقت بیداری و هم رویای من
نوگلی خوشبو معطر می کنی گلخانه را
این گلستان شد معطر نوگل مینای من
از برای چشمه ی جانم تو آن سرچشمه ای
ماهیِ سرخ قشنگی در دل دریای من
من به امید طلوع صبح فردا زنده ام
پرتو خورشید تابانی تو در فردای من
شانزده از ماه مردادی شود میلاد تو
تا ابد سرزنده باشی دخترم سونیای من
《مخلص صادق》ببوسد روی زیبای تو را
نوگلی هستی میان باغ گل زیبای من
جمعه۱۴۰۰/۵/۱۵
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 28 خرداد 1402 10:11
سلام ودرود