«آسمان تار»
روزگاری آسمان تاریک و ظلمانی نبود
پیرو نفس هوا آن خوی انسانی نبود
تابع نفس هوا هرگز نمی شد آدمی
نفس آدم اینچنین شمشیر بُرّانی نبود
چشمه می جوشید از عشق و محبّت آن زمان
آدمی بند و اسیر نفس شیطانی نبود
گرگ آدم خواب و خوی آدمی بس هوشیار
اینچنین در جان آدم خوی حیوانی نبود
نغمه سر می داد بلبل از برای برگ گل
جغد شومی در دل باغ و گلستانی نبود
مرهمی می شد محبّت روی زخم سینه ها
زخم این نامهربانی بر دل و جانی نبود
اشک دیده جام دل را صیقلی می زد سحر
نیمه شب آزرده قلب یک مسلمانی نبود
شمس روز و ماه شب روشنگر آن آسمان
در غل و زنجیر ظلمت ماه تابانی نبود
تابع فرمان حق بود آن زمان این آدمی
بس گریزان آدمی از اَمر یزدانی نبود
رفته رَه بیراهه انسان «مخلص صادق» شبی
اینچنین تاریک و ظلمت روزگارانی نبود
دوشنبه99/10/22
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 15 دی 1402 15:01
درود بزرگوار ا
محمدهادی صادقی 15 دی 1402 16:41
درود و سپاس
محمود فتحی 16 دی 1402 07:47
سلام جناب صادقی بزرگوار درود برشما بعضی ازآدمها ازگرگ حریص تروبی چشم روتر
ازگربه هستند دیگران تروخشک درپای آنهامیسوزند استاد گرامی سرگرم کشید ام