«عقل و دل»
باید دَمی با دل دَمی با عقلِ سر بود
باید ز احوال زمانه با خبر بود
دل خانه ی عشق است و جای مهربانی
باید برای مرغ دل یک بال و پَر بود
در کُنج دل جایی برای تاج سر نیست
عقل و خرد با دل نه هرگز همسفر بود
دل جای سوز آتش عشق است و مستی
جام دل عاشق همیشه پُر شرر بود
راز نهانی می شود همخانه ی دل
این آشیانه جای راز مستمر بود
دل می شود خون روزگاری در غم یار
مجنون ز هجرش دائماً خونین جگر بود
دل گر نباشد زندگانی شام تاریست
در شام تار زندگانی دیده تر بود
امّا خرد راهش جدا از راه دل بود
راه خرد در زندگانی بی خطر بود
در باغ آدم میوه ی عقل است و هم دل
هر یک به وقتش شاخه ای بس پُر ثمر بود
ای «مخلص صادق» دل و عقلت یکی نیست
دل جای عشق و عقل آدم راهبر بود
شنبه99/9/15
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 06 بهمن 1402 12:58
سلام ودرود
محمدهادی صادقی 06 بهمن 1402 19:32
درود و سپاس
محمود فتحی 09 بهمن 1402 20:14
موایدپیرور باشید شاعر گرامی