هوای چشمهایش طعم دریا، بوی باران است!
نفسهایش طراوت دارد و عطر بهاران است!
ببین آغوش و دستانش پر از گرمای تابستان
دلش پاییز ناب و روح بکرش یک زمستان است!
شکفته در هوای چارفصل سرزمین من
و هر دم در عبور باد موهایش پریشان است!
صدایش لحن تلفیق ترانه با غم و شوق است
و آنچه موج دارد در صدایش حس ایمان است!
چرا که از خدا میگوید و هر حرف ناب او
برای دردهای روح من تسکین و درمان است!
ببین من در کنار او چه عاشق میروم تا اوج
و او در قلب من، در چشم من، همواره مهمان است!
شبنم حکیم هاشمی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 16 مهر 1402 09:23
.مانا باشید و شاعر