دلا باور نما که محشری هست
حساب و دفتر و پرسشگری هست
قطار زندگی خوش می خرامد
بدان که ایستگاه آخری هست
مسیری خرم و سرسبز بینی
نهایت این چمن را اخگری هست
مشو غره به این اندام و بازو
برای هر یلی زور آوری هست
نباید پا نهی در کوره راهی
که بیم رهزن و عصیانگری هست
عروس دلفریب و پست دنیا
برایش طالب عاشقتری هست
بپرهیز از ستم بر زیر دستان
ورای هر سری بالا سری هست
مشو غافل از این دیر مکافات
چو بد کردی برایت کیفری هست
بپوشان عیب و اسرار خلایق
برای راز تو افشاگری هست
لباس عافیت آن کس بپوشد
دلش طاهر ز هر عیب و شری هست
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 15 آبان 1402 11:07
!درود
سروش اسکندری 15 آبان 1402 17:26
سلام و درود بر شما جناب محمدی شعری زیبا و لطیف از شما خواندم