3 Stars

آزار شیرین

ارسال شده در تاریخ : 18 بهمن 1402 | شماره ثبت : H9428255



در ظلمتی افتاده ام ،پیدا کنید مهتاب را !
چون من نداند هیچکس، قدر هوای ناب را

پابند مهرش بوده‌ام و از داغ عشقش سوده‌ام
مشتاق اهدای تنم ، ِبستان ز من این قاب را!

دور جهان را گشته‌ام، آمال‌ها را هشته ام
چشمان رنجیده دلان، کی می‌پذیرد خواب را؟

در این بیابان بلا ،حکمت چه باشد این جفا؟
ای دادرس از رحمتت، بگشای دیگر باب را!

اندر میان موج‌ها از قعرها تا اوج‌ها
نوحی بباید تا کِشد، این رفته در غرقاب را

مشتاق دیدار توام ،هر سو ببارد درد و غم
چون می‌توان ناکام کرد، یک عاشق بی‌تاب را

از ماه رویان باختیم ،وز چهره‌شان بت ساختیم
در حال این تشنه لبان، دعوت کنید میراب را

هر دم که گردم هوشیار ،از زخم‌های روزگار
بینی به جای اشک‌ها، بارانی از خوناب را

هرجا به دنبالم کشید، بر قامتم پیله تنید
آخر نکرد مهمان خود ،یک میوه ی خوشاب را

دیگر گذشت وقت صیام،از ماه نو آمد پیام
ای ساقی بگرفته جام ،برکش شراب ناب را

از بس که طنٌازی کند ، با روح من بازی کند
ترسم رباید از کفم هم دین و هم محراب را

حشمت الله محمدی ( بی همراز)

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 39 نفر 160 بار خواندند
امیر عاجلو (21 /11/ 1402)   | حشمت‌الله محمدی (03 /01/ 1403)   | محمود فتحی (08 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (21 /11/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 2

  • امیر عاجلو   21 بهمن 1402 11:41

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

  • محمود فتحی   08 فروردین 1403 15:49

    درود برشما شاعرگرامی

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا