3 Stars

پسرهایی که بودند جلب کردند

ارسال شده در تاریخ : 09 فروردین 1395 | شماره ثبت : H942935

ادامه ..............


نمی شد تا رها گردم ز ایشان


ولیکن گشتم از آنها پریشان


نمی شد تا رها زآنان بگردم


پیاده سازم و خود باز گردم


به دور میز بنشستیم با هم


غذاهایی برامان شد فراهم


به قهقه ها یی از این دوستانم


بشد مخرو به ای آن بوستانم


که آرامش از آنجا صلب کردند


پسرهایی که بودند جلب کردند


شدند نزدیک ماها آن پسرها


بشد نزدیک گویا درد سرها


دگر آنجا نشستن ننگ و عار است


سخن گفتن ز آزادی شعار است


رها شان کردم و گشتم روانه


از آن اوضاع بد من سوی خانه


به خود گفتم خدایا من که هستم ؟


به اشک و ناله بغضم را شکستم


شروع کردم به هق هق گریه کردن


به جانی که شهیدان هدیه کردند


به آنها که پدر می گفت از آنها


شهیدان وطن رعنا جوانها


که رفتند ازپی حفظ نوامیس


شدن خائن به این خونها روا نیست


بگفتم ای شهیدان مانده ام من


میان دوستان در مانده ام من


یکی دارد حجاب و دل نه پاک است


یکی هم در گنهکاری هلاک است


میان این دو آخر من چه سازم


کمک کن ای خدای چاره سازم


نمی دانم که آیا املم من؟؟؟


ندارم تربیت را و خلم من؟؟


نمیدانم که حق با دوستان است ؟


حقیقت با که یا رب این زمان است؟؟


..........ادامه دارد

لینک قسمت اول

http://www.shereiran.ir/site/page/56?userid=414&poetryid=2915

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 297 نفر 428 بار خواندند
زهرا حسین زاده (15 /01/ 1395)   | زهرا حسین زاده (15 /01/ 1395)   | علیرضا خسروی (15 /01/ 1395)   | مرتضی برخورداری (16 /01/ 1395)   | فرامرز فرخ (17 /01/ 1395)   |

رای برای این شعر
علیرضا خسروی (15 /01/ 1395)  فرامرز فرخ (17 /01/ 1395)  
تعداد آرا :2


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا