پروانه ها .
پروانه ها . . .
مدتی در پیله بودم سایه سار لاله ها
بغض اشک آبستنی در لابلای ناله ها
عضو دورافتاده ای از محفل پروانه ها
زخم غربت خورده ای در گوشهٔ ویرانه ها
عطر یاس وسنبل وبابونه نرگس رازقی
با بهار آمد ؛ شدم دعوت به فصل عاشقی
می شنیدم از زبان راوی آزدگان
همسفر باحسرتند از همدلی جاماندگان
مثل ابری که نبارد بر کویری مستمند
جذب دریا هم بگرددموجها در ماتمند
قطره هایی که نکاهند آه و سوز از تشنه ای
نادم اند از جودخود مانند خونین دشنه ای
خلف وعده مکتب دریادلان بد شأنی است
گرگ باران دیده را منع بلا بی معنی است
آرزوهای بشر پرواز می ریسد پرش
مثل ققنوسی که دارد ریشه در خاکسترش ؟
شبنم آلاله پرور چون تراود شورعشق
محفل پروانه روشن میشود از نور عشق
پیرنظر(سلیم)
زمستان ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 22 اسفند 1401 19:03
درود بر شما
کتایون رها 23 اسفند 1401 10:26
شبنم آلاله پرور چون تراود شورعشق
محفل پروانه روشن میشود از نور عشق
سلامم را پذیرا باش
استاد گرامی زیبا سروده عاشقانه ای را مهمان کلک زرنگارتان بودم
نیز بسیار آموختم
تندرستی و رستگاریت آرزوست