بسمه العزیز
شیشه و سنگ
کارم همه نوشیدن از جام شرنگ است
آشفتگی از وضعیت خویش به ننگ است
این گونه تقلا که نشد زندگی آخر
مانند شنا کردن در کام نهنگ است
خوشبختی و بهروزی ما ماه شده است و
کوشیدن ما چون جهش مرگ پلنگاست
هر روز به نوعی است بلا نازل و هر شب
بیماری بدبختیمان رنگ به رنگ است
عمر من و ناکامی و دشواری دوران
تکرار بد حادثه شیشه و سنگ است
بیهودگی اینجا دگر افسار بریده است
ای بس غم بیهوده که در این دل تنگ است
بگریز از این خانه و آواره شو مهدی
کاینجا همگان را سر ناسازی و جنگ است
از کوی خرابات گریزان شو به هر روی
اینجا نه دگر جای تامل به درنگ است
#مهدی_رستگاری
ششم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و هشتم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۱۴۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 26 آذر 1401 22:30
مهدی رستگاری 03 دی 1401 13:31
درود و سپاس
جواد مهدی پور 28 آذر 1401 08:19
درود بر شما جناب استاد رستگاری عزیز
زیبا ست
لذت بردم از شعر قشنگتان
زنده باشید
مهدی رستگاری 03 دی 1401 13:32
درود و سپاس و ارادت