دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

چشم خمار

ارسال شده در تاریخ : 07 اسفند 1395 | شماره ثبت : H944716

(چشم خمار)

چَشمان خُمارت بُرد ، دل ازمنِ دیوانـه

برگرد تو میگردم، ای شمع چو پروانه


ساقی برسان باده،این جام تهی گشت
ه
مستم ز شرابِ تو ، با بادهٔ مستانـه


سوزانده تن و جانم ، بنگر شررعشقت

آتش زده برجانم ، هم سوخته کاشانه


من اهل خراباتم ، مکتب نَروَم هرگز

آموختم از پیری ، این حکمت رِندانه


در رونق بازارت، گُم گشته مَتاعِ من

وا مانده تهیدستم ، گم کرده رَه خانه


آن خنجرِ ابرویت ، این سینهٔ چاکِ من

دادم بَرِ میخانه ، جان بر رخِ جانانــه


شد حلقه دارِ من ، گیسویِ کمندِ تـو

اسرارِ نهانِ من ، نقلِ می و میخانه


صد فتنه بپا کرده ، چشمانِ خمارِ تــو

در میکده غوغا شد ، بر نرگسِ فتـّانه


ما را نبَوَد مأمن، میخانه شده منزل

نوشیم شرابِ سرخ ، پیمانه و پیمانه


راز دل عاشق را ، بنگار(حبیب)امشب

این قصهٔ طولانی، امشب شده افسانه

......... حبیب رضائی رازلیقی

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 925 نفر 1493 بار خواندند
محمد جوکار (08 /12/ 1395)   | حبیب رضایی رازلیقی (08 /12/ 1395)   | مهدی صادقی مود (10 /12/ 1395)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا