من بازپرسی عاشق از منظومه ای ز غیر
عاشق شدم از کهکشان بر شعله ای شهیر
تو ناخدای هفت در راندی ز آتشی
من شعله ات آتش زدم از بند دل ز سیر
دیوانه ام، دیوانه چون درگیر آرزو
از قسمتی تا حکمتی من گشته ام به تیر
گل را به سحر از آرزو ارغند می شود
کافی است بر لباس تن باید شوم حریر
این لعبت از دیبای من هرگز نشد اطیر
فرمانده ام،فرمان دهد از عشق من ضمیر
دردا که از نبض قلم شعرم حزین ز عشق
از عشق با تو گل کنم سرمایه ای خطیر
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5