دلنوشته

من زمین را طبیعت را دوست دارم.

من دوست دارم طبیعت را ببینم، بشنوم، ببویم و لمس کنم.

من دوست دارم از زیبایی و تنوع حیوانات و گیاهان لذت ببرم

. من دوست دارم هوای پاک را نفس بکشم و از آفتاب، ماه و ستاره‌ها نور بگیرم

. اما من نگرانم.

من نگرانم که زمین را در حال از دست دادن باشیم.

من نگرانم که محیط زیست را در حال شکنجه کردن باشیم.

من نگرانم که حیات وحش را در حال نابود کردن باشیم.

من نگرانم که آینده را در حال منقرض کردن باشیم.

چرا ما این کار را می‌کنیم؟ چرا ما به زمین، خانۀ مشترک خود، بد می‌کنیم؟

چرا ما به خود، به یکدیگر و به سایر موجودات زنده، بد می‌کنیم؟

آیا ما فراموش کرده‌ایم که بخشی از طبیعت هستیم؟

آیا ما فراموش کرده‌ایم که به زمین تعلق داریم؟

آیا ما فراموش کرده‌ایم که به یکدیگر وابسته هستیم؟

ما داریم زندگی را نابود میکنیم و سلامتی را میکشیم وَ این‌نتیجە عدّالت نکردن به زمین است.

نوشته شده:ابوالقاسم کریمی ورامین 17/فروردین/1399

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 48 نفر 68 بار خواندند
امیر عاجلو (19 /07/ 1402)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا