در این فضای مبهم دنیای رمز و راز
گم گشته ام مثال غریق ی میان موج
در آسمان تیره پراز ابر و پر غبار ،دیگر ستاره ای نتوانم کنم نشان
در دشتهایی که قامتشان شد کویر ها
آخر چگونه جستجوی گلی را طلب کنم
گم گشته ام ،سکوت پر از غرشی ز خشم در هر کجای عالم از این رنگ و آب هست
خواب است یا که وهم و شاید تخیل است
روزی که رنگ جهان سبز میشود ،
عاری ز فقر و جنگ،
امید رفته به تاراج و دلخوشی در وهم بیخودی قدمی نو نهاده است
فصل خزان و برف به یغما ببرد سبزه را نشان
جایش نشان ز خشکی و سرما نشانده است
در این گذار بی حضور عشق و شادی و مستی جوانیم
طی شد همیشه بر شمارش روزی که بر فناست
محسن جوزچی ۲۴/۹/۱۳۹۹
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 26 فروردین 1400 09:34
درود بر شما