- لیست اشعار
- قالب
- ترانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
اتوبوس شب تنهایی من لنگ لنگان پا به جاده میذاره میخواد از دره دلتنگیها توی خواب دوباره بیراه بپره می شینم تو نقطه ی کور همه ها کنم رو شیشه ی سرد خموش یه صدایی میاد از اون دورا ضبط خاموش داره آهنگ می...
ادامه شعردلم میخواد کنار تو بشینم زندگی رو توی چشات ببینم برام بگی حرفای عاشقونه من باشم و تو باشی و یه خونه توی چشات نگاه کنم دوباره سرما بیاد دوباره برف بباره ای کاش میشدکه دستاتو بگیرم بگم برای هر نگات می ...
ادامه شعرتو رفتی و این خونه از یادت پره هنوزم اون که رویاتو میبینه منم تو رفتی و این دل بی قراره توئه هنوزم اون که دلتنگ لبخندته منم تو نیستی و چشام خیره به عکسته همه سهمم از تو شد یه خاطره من که هر لحظه...
ادامه شعر« نگاه عاشقانه » وقتی نگام کردی من تازه فهمیدم عمری تو رویاهام هر شب تو رو دیدم دل کوچه به کوچه دنبال تو میگرده آتیش تو چشمات عاشق ترم کرده وقتی نگاهت رو از من می دزدیدی یواشکی دیدم داشتی می خند...
ادامه شعرسرم گرمه یه خلوت تلخ سرد میون هیاهوی بالماسکه ها نگام خسته از خنده ی زورکی از اونایی که هی دارن ادعا دارم میندازم باز خودم رو هنوز توی حوض نقاشی آدما ببین روسیاهی فقط مونده بود توی پالت دنیاشون ای...
ادامه شعر,You are my little woman .you are my first command ,Do not behave girlish .do not become a perisher .My lady, oh my lady ,Please come with me ,Please live in me you have changed my life ,for ...
ادامه شعرتوی فرسودگی اندیشه وسط جاده ی دلسردیها روی خط ممتد سرگردون وایسادم پنچری رابطه رو میگیرم شیشه ی شکسته رو چیکار کنم هوای سرد زمستونی غم روی پلک انتظار قندیله انگار از ادامه من هم سیرم بذر کینه ت...
ادامه شعرآهای همه سهم من ازدنیا حتی به کفشاتم حسودم من پیداشدی قبل ازخودم اما روزی گمت کردم نبودم من حالاکه همپای منی باش و صب کن ببین من تاکجا میرم دستاتومیگیرم که شاعرشی یک روزباکفشای توراه میرم وقتی بد...
ادامه شعرسر از یه قصه ای شب در آوردم که تو نقش اول اون قصه بودی پلان اول و که میگرفتن واسه دوس داشتنم وسوسه بودی تو بودی و خدا بود و من و عشق توی بازی چشمات کم آوردم واسه این بازیا قلبم ضعیفه چشات برقی زد و...
ادامه شعریا رب مدد رسان مراتا فصل نو آغاز کنم تا هر کسی رنجاند مرا زنجیر ز پایم باز کنم خُردش کنم، خارش کنم، از دل بیرونش کنم در این جنگ بی دلیل آسان ویرانش کنم یا رب تو خود شاهدی دوستدار بندگانتم فاتحه خ...
ادامه شعرنمی دونم بارون میباره یا چشم من تره امشب دل من از همیشه تنهاتره تنهاییامو چه چاره ای کنم فقط میخوام با تو زندگی کنم تو می گفتی همه دنیای منی چرا ازم خسته شدی و بی منی تنها گذاشتی منو با زخم دلم موندم...
ادامه شعریه صند لی چوبی اینجا مونده کنارش یک میز قدیمی منم با خاطراتت نشستم کنار این میز قدیمی یه فنجون قهوه شده برام تنها یارِ تنهایی و لحظه هام توی این فنجون قهوه دارم یه فال از گذشته و خاطره هام ه...
ادامه شعرچشات مثل نقاشی های منه چشات ؛قهوه مه بایه فنجون شکر نگاهت میشینه توشعرای من تا وقتی میشی هرچی نزدیکتر تومثل همه چی که دوس دارمی تمومت روباحس من پل زدن روبوم دلم چشماتوجابزار نوش جون چشمات بشه ؛زل ز...
ادامه شعرهمه به من می گفتند که عشق یه جور سرابه داشتنت خیال واهی مثل مستی شرابه مشو آلوده ی عشق، مخور گول قشنگیش مگو که راحت می شم فکر نکنی زرنگی هر چی باهاش راه بیای هی با تو لج می کنه راه مستقیمو به فرع...
ادامه شعرروزایِ قشنگمون دیگه گذشت گُلایِ تو گلدون هم پر پر شد واسه عشقمون دعا نکردی این عشق مثل گُلایِ گلدونمون پر پر شد دیگه نیستم دست بکشم رو موهات یا بشم سنگ صبورِ لحظه هات دستاتو بگیرم بیای تو آغوشم غم...
ادامه شعردو رو ورم نیستی که از هر دری صحبت کنم تا خالی شم آنقدرکه , کمتر تو رو اذیت کنم نگاه به ظاهرم نکن خود را با تو گول می زنم با خنده و لبخندم به قلب تو پل می زنم چه خوبه که میای پیشم , ازت هیچ وقت ...
ادامه شعرما عاشقان اهل قلم تا زنده ایم فریفته ایم با مرگ آشنا که شدیم چو نخبه و فرهیخته ایم با انگیزه و اشعار ما هر کاری می خوان می کنند هنگام مرگ در مزار , گریه و زاری می کنند هیچکس نپرسید خانه ای , وا...
ادامه شعرنگاهم را نمیشه بی تفاوت ز اعماق نگاهت بر حذر داشت نمیشه بی تبسم رفت و هی رفت ، نگاهت دیگر از اینجا خطر داشت درون شهر چشمانت بگشتم، عجب حال و هوایی این سفر داشت صدایم کن صدایم کن اگر چه ، صدایت از ص...
ادامه شعراین چنین......... دل نوشته ای از روزگار کودکی تا به حال و رهایی از چنگال اعتیاد یادش به خیر ،،بچّگی پُر خون بودم اهل نماز و دین و ایمون بودم راهم از هر چیز بدی سوا بود رن...
ادامه شعرحواست هست همدیگرو ندیدیم این چهرمه رنگ و روخمو دیدی ؟ دلتنگیامو می خونم و هی می بارم با گریه ها م مرهمی بر زخم دلم می ذارم خیلی گذشته از روزای شادم غمگین و افسرده و نا خوش حالم خیلی ازم دور شدی...
ادامه شعر