3 Stars

(( نگاه ))

ارسال شده در تاریخ : 30 اردیبهشت 1399 | شماره ثبت : H9410280

نگاهم را نمیشه بی تفاوت ز اعماق نگاهت بر حذر داشت

نمیشه بی تبسم رفت و هی رفت ، نگاهت دیگر از اینجا خطر داشت

درون شهر چشمانت بگشتم، عجب حال و هوایی این سفر داشت

صدایم کن صدایم کن اگر چه ، صدایت از صدایم خوب خبر داشت

هوای گریه دارد چشمانم ، نذار خالی بشم در این بزنگاه

نذار مدهوش و زندانی شَوَم من، نذار تنها شَوَم در این گذرگاه

فقط با من بگو تا من بدانم ، مگر چشمان تو رنگ دگر داشت؟

مگر در چشمانت چه بوده ، که بر قلب و دل و مغزم اثر داشت؟

هوای قلب من آتش بی افروخت دلیل زندگیم چشمان من سوخت

نگو هیچ جمله ای بر لبهایت که چشمانت کلام را بر دلم دوخت

کمان دل گشای ابرووانت چنان حالی بر این احوال بر افروخت

کلاف زیبای گیسوانت مرا تا مرز عشق و جنون برد.... .

م.مدهوش

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 234 نفر 695 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /02/ 1399)   | مسعود مدهوش (30 /02/ 1399)   | مینا یارعلی زاده (31 /02/ 1399)   | محمد مولوی (31 /02/ 1399)   | معین حجت (31 /02/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (31 /02/ 1399)   | سعید اعظامی (31 /02/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (31 /02/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (31 /02/ 1399)   | جمشید اسماعیلی (31 /02/ 1399)   | مرضیه نورالوندی (01 /03/ 1399)   | عباس ذوالفقاری (01 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :9


نظر 22

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا