گرگ ومیش من رانده شده ازخویشم ازبارمکافات وبلا پیشم من خسته ازکینه ونیشم ناخواسته دربازی گرگ ومیشم مغضوب آیین وکیشم زخم خورده ی تیغ وتیشم درآخرین نقطه ازرگ وریشم من این نقاب بیگانگی می شکنم من ...

باعث افتخار خواهد بود با تو تا کوچه ی غزل رفتن دل سپردن به بوسه های نسیم به لبان قرار(،) جان گفتن آسودن آشفتن و در آغوش مهربان خفتن تا نگاره ی مهر و نگاهی دگر تا همیشه جاودان(،) عشق (!) ...

به چمنزار های شاد، قسم به دل پر امید باد، قسم و به پاکیِ مهر و به نور و به امتداد، قسم زندگی، زیبا زندگی، زیباتر است. مکتب ادبی نورگرایی شعر پیشرو شعر سروش اراک، اردیبهشت 1402 محمدعلی رضاپور ...

شعر کوپایه، سبک دل دارد مخصوصا وقتی آرام و ناز می بارد من نمی دانم ما چرا بی خیال می گذریم از نظرگاه عشق ن. پ: کوپایه (کوتاه شده ی کوهپایه) مکتب ادبی نورگرایی شعر پیشرو شعر سروش اراک، اردیب...

در شب مهمانی آن چشمان ستارگان، ستارگان، ستارگان و چه زیباست آسمان به تماشای جانان مرا هم تماشا کن! شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور (مهدی) تا کجاها رفتیم! به چه مشقّت ها افتادیم! و چه ملام...

به ترنم خواهم گفت از راز زمزمه ها و به گندم خواهم گفت و به گُل ها و به گِل ها حتی و چه شادان شوند آن گاه، آنها که خودشان بوده اند که خودشان مانده اند شادا به آنها، شادا در آن روز بخواند عشق....

و هر دانش آموزی که به گلستان مان می آید نوای امیدبخش پرنده ای ست نوای امیدبخش پرنده ای می تواند باشد که پر می شویَد بی قرار در چشمه سار قرار و بی پایان می خواند آن گاه که می داند دل باید نها...

نسیم عاشقانه ی بهاری غزل غزل نوای دوستداری خوشا قرار سبز بی قراری کنار تو کنار شعر دریا

هنوزم تو غمی بر استخوانم همانقد مرهمی بر زخم جانم شدند قاتل قلبم آن دوچشمم الهی کس نبیند این چنین غم شکایت پیش هر قاضی که بردم به حکم کور چشمی، چوب خوردم دردا که امید درمانت نیست #فاطمه_مهری #شعر_سر...

نسیم عاشقانه ی بهاری غزل غزل نوای دوستداری خوشا قرار نغز بی قراری کنار تو کنار شعر دریا

حالت (حال ات) را که خواندم تا "کِیاکِی" بیدارخواب ماندم غَماغَم، وا ماندم و تو بی خبر، و تو شاکی. شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور...

قار قار کلاغ هم زیباست و چناران باغ هم زیباست و شب و چلچراغ هم زیباست از دل تنگ دوست چو بگیری سراغ هم زیباست می توان از کنار هرچه گذشت(./؟/!/؟!) ...

خاطر کوه و دشت، زیبا شد گل، دلیل دل و دلارا شد و به حق، هرچه همچو رؤیا شد در قرار بهار بی قراریم شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور (مهدی)...

فرصتی تا کنار جان باشیم یار آن یار مهربان باشیم عشق باشیم و جاودان باشیم بی کرانت سپاس

ما اهل حالیم ما، مست صبح خرّم عید وصالیم پس مشکلی نیست وقتی از این شادی، بنالیم و ببالیم دنیای مستان خیلی قشنگ است. پ. ن سروده ی بالا، آمیخته ای از شعر سروش و شعر نو نیمایی است که می توان آن را سروش...

در هوایت بهانه پردازم عطر شالی به دشت تابستان نرمیِ مه به چهره ی بستان یا پُلِ بینِ حسّ و آوازم جنگل گیسوانت را دست لطف نوازشی برسان تا ببینی که گم شده ست در آن هم دل ناشکیب و هم جانم. شعر پیشرو ش...

رضاپور (محمدعلی): زادروز خواهرزاده ی عزیزم، جناب علیرضا خطیب، خجسته باد! سروشی از طرف دایی: با تو، حال زمین، بهاران است رنگ رنگ و قشنگ و خندان است شادی، آرایه ی زمانه ی ماست عشق، سرمایه ی دل و جا...

روزگارت صفای باران باد! سرخوش از عطر نوبهاران باد! مایه ی دلخوشیِّ یاران باد! و چنان عشق جاودان باشی!

گفت: باب امام زمان ام گفت: جناب امام زمان ام گفت: "وَ لَو کانَ چاپا" بانی بیان ام و... ال... بت... ته... ناسخ قرآن ام و به نابود کردن هر کتاب و درسی غیر این دین، بیان کننده ی فرمان ام و سفارشگر ...

آن که قانون نوشته است چرا خویش را داده بیش و، هیچ به ما؟ ما، شکایت، کجا بریم کجا؟ ریش و قیچی هر دو را برده است شعبده باز. شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور (مهدی)...