- لیست اشعار
- قالب
- قصیده
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
bahram ehsani
در27 /02/ 1394 -
فاضله هاشمی
در27 /02/ 1397 -
سیده فریبا سیدموسوی
در27 /02/ 1355 -
طاها پرکی
در27 /02/ 1378 -
Sarina Salarian
در27 /02/ 1383 -
علی آهنگر
در27 /02/ 1383
« باده ی حق » آنکس که جام باده ی حقش به کام شد میثم1 بُد آن ،بگفت و زبانش لجام2 شد ناصح کلام حق و حقیقت مَبـر زِ یاد میثم چو حق بگفت: فدای کلام شد حرف ...
ادامه شعر« راه کج » ز اول کمان چشم من باز شد ره هرزه گردی سر آغاز شد ره راستـی پیش پاها نـبود ره کج ، دَم پای ما باز شد دَم پای ما راه کج ، رس...
ادامه شعر« دانه اشک » خداونـدا چرا کارم بتـر شد چرا دنیـا به کارم کینه ور شد به هر کار و ریاضت یا نکویم بمن ظلم از دو سر یا یک ور1 شد به هرکس شکوه2 از ظلمی نمودم...
ادامه شعر« ارث پسر » هر کس که به هر کار من آزار و ضرر شد گر مثل علی(ع) بود ، به مانند عُمَر شد هر کار نکو کردم، از این مردم کج خوی با خوی کجش گفت:که این کار ضرر شد بسیار بدیدم...
ادامه شعریار من، ویرانگر دیرین من ای فدایت این دل و این جان و تن گشته ام رنجور از هجران تو چون پرستوی مهاجر از وطن در کویر سینه ام جز یاد تو رهگذاری نیست ای شیرین دهن در غم عشقت چنان بی تاب شد قلب رنجورم چو آ...
ادامه شعرآیینه ی چار شانه دارم آتش به سر زبانه دارم در بادیه هر که هست مجنون صد قصه عاشقانه دارد در کشوری از خرابه ـ آباد سرمستی فاتحانه دارم با خط شروع و مرز پایان عمری است کمی میانه دارم هر چند ک...
ادامه شعر« کار نیک » خدایا ! کار تو گـر نیکتر شد چرا بر ضد ، کار هـر بشر شد بشر هر کار نیکویی که بنمود چرا در نزد تو ،شوریده تر شد خدایا کار توگرعدل وصاف است ...
ادامه شعربه جاویدی رسد هر کس که با ما زمان را طی کند ، جاوید مانا چو گوهر علم را زیور ببندد یتیمی دُر شود ، همتا نه جانا ادب را ارزشی باشد به فرهنگ به فطرت خو کنی ،یابی گهر را مواریثی بماند ، جاودانی به ...
ادامه شعر« خاک مُرده » چو خاک مُرده ای ،از خود خبر شد زِ یزدان بارشـش ، باریده تـر شد که ناگه یک نفر آبی بر آن ریخت لگد کوبـی زِ پای ، آن نفـر شد لگد کوبـ...
ادامه شعر« دوای درد ما » هر آنکس قابل فیض خدا شد برون زآیینه ی شیطان نما شد زِ اول هر که بر شیطان ، نظر کرد همان اول ، زِ فیض حق جدا شد هر آنکس ...
ادامه شعر« طناب قهر » هرآنکس توبه اش بر حق ، ادا شد طناب قهر حق ، از آن جدا شد طناب من ،چو از قهرم سوا1 شد بر آن سرهای بشکسته دوا شد هر آن سر را ،اگر شیطان بکوبید ...
ادامه شعرهم نوا با قصیده دردیم یک غزل عاشقانه ولگردیم آسمان رانده و زمین سوزیم شوکران نوش جنگ آوردیم صد ترانه طراوت زخمیم دفتری نت ز نغمه ی سردیم مست زادیم از می مادر مستزاد هماره پر دردیم زخم بی ...
ادامه شعر« ره عقبی » در این دنیای بی پایان ،رهت تا سر نمی باشد ره عقبی1 رهت باشد ، رهی دیگر نمی باشد به هر کوه و بیابانش ، دو صد غول بیابان است هرآنکس گفت،من خضرم به تو رهبر نمی ...
ادامه شعرای دوست چنین نیست که می پنداری: گشتیم و ندیدیم به دوران یاری هر چند به بازار رفاقت امروز کم ارج نهند قیمت غمخواری در دود و غبار سیه نامردی گم گشته کنون پیشه ی مردم داری از ...
ادامه شعرای پدر ای مظهر لطف و کرم یاد تو نقش نگین خاطرم در شبانگاهان تار زندگی دست تو همچون مسیحابرسرم همچوشمعی روشنی بخشی به من من چو گردی برسر خاکسترم چون سلیمانی به ملک زندگی در مقابل من ...
ادامه شعر« مُلک دانا » تنظیـم ملک دانا ، کار بشـر نباشد تنظیم حق بزرگ است،در فکر خر نباشد یارب تو دانشش ده ،آدم چرا فضول است هر کس فضول حق شد ، اصلاً بشر نباشد آدم تو...
ادامه شعر« مُلک سلیمان » به دین حق که بُوَد،آنکه معتقد به دین باشد کجاس آنکه به دین معتقد ، یقین باشد چرا نگین علاج کار فروبسته را توان جویی اگر که کار تو بر راه و رسم دین باش...
ادامه شعراستودان سنگی من زاده ی سه کوچم و از جنس انتظار همراه کوه و صخره و همزاد هر بهار نقش است رازهای نیاکان نیک من بر دخمه های کهنه و پوسیده در غبار از ژرفنای ساکت و گسترده ی کویر تا قله های سرکش سربرره و...
ادامه شعراین شعاع کهنه چون نوری به دوران گشته است صخره های زرد منشوری که تابان گشته است خندق گود و عمیق قلعه ی دارابگرد تپه های گرد و محصوری که ویران گشته است هست اینجا پایتخت کشور زیبای پارس پارس،آن تابنده ی ...
ادامه شعردختر گلپا با توام ای دختر ایران، ای شکوه جنگل انسان از کدامین دوره می آیی؟ دختر زیبای جاویدان در هزاران سال خورشیدی دور از آن غارتگر ،آن دستان غافل از ویرانگری بودی فارغ از باد و مه و باران در شکاف ق...
ادامه شعر