تو چشمانت می ومیخانه دارد لبانت حالت پیمانه دارد بسوزان پیکرم با جرعه ای می که این خواهش دل دیوانه دارد

بسم الله العلی العظیم به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان آمد رمضان و شد دگر باره به پا یک بار دگر ضیافت پاک خدا با جرم و سیه رویی خود دارم امید بر رحمت حق و برکت ذکر و دعا غبار دستگاه حسینی...

از عشقت اگر ، این همه راه آمده ام بـــا ســوزِ دل و نـــالــه و آه آمده ام بـــالا ، بــــالا ، بــــاز بــرو بــالا تر از پیـشِ خـودِ حضرتِ شـاه آمده ام ...

تا دل به حضور گــرم تو دادم رفت روح از تــــن و از تمام بنیادم رفت در فکر تو من غرق شدم ، آنقدری که ماهیت پلــــک زدن یادم رفت *** تو ساده زِ من بریدی و دل کندی بین من و تو نمانده یک پیوندی تصو...

گفتند که جان را زمن خسته ستانند گر حرف نگفته ست بگویم که بدانند گفتم چورسیدند به هنگامه ی تلقین درگوش من از عشق بگویند و بخوانند...

یک عــاشقِ بیـچاره کنـــارِ جــاده دیدم که ز دست یارِ خود جان داده آیـد بـه مشام بــوی الــّرَحمـــانش هر کس که به دام عشقِ تـو افتـاده ...

درپاسخ من همینکه "جان" داد آن روز بنیاد دل مرا تکــــــــــان داد آن روز از شوق جواب دلنشینش ، بـــــــوسه بر روی لبــم خودی نشان داد آن روز *** زیبایی لبخـــــــــــند تو ...

درپاسخ من همینکه "جان" داد آن روز بنیاد دل مرا تکــــــــــان داد آن روز از شوق جواب دلنشینش ، بـــــــوسه بر روی لبــم خودی نشان داد آن روز *** زیبایی لبخـــــــــــند تو ...

آوازه ی آن مـاه رسیـدست اینجـا گفتند : گلی تازه ، که چیدست اینجا ؟ بـاز است دهانِ مردمی ، بـا حیـرت انگــار کسی مـاه ، نـدیــدست اینجـا ...

تا جام شراب توی دستت باشد تا عشق خمار چشم مستت باشد انگور بهاری لبت شیرین است فرهاد همیشه پای بستت باشد

یک عاشق ساده در بدر یعنی من از حال دل تو با خبر یعنی من تو حرف رقیب را دگر گوش نده کبریت نمور وبی خطر یعنی من

این خطه زخون عاشقان نَم دارد باران محبتی دمادم دارد باید بهراسند که این وادی طور صحرای طبس خط مقدم دارد

احمد غم خویش با علی (ع) می‌گوید اسرار به مرتضی علی (ع) می‌گوید نازم به علی که عالم از روی نیاز با صوت بلند، یا علی (ع) می‌گوید «حسین شادمهر» ...

جان را بدهیم و قامتی خَم نکنیم دل در گرو وعده ی مبهم نکنیم گر کل جهان به روی ما تیغ کشند از قدرت موشکی یمان کم نکنیم...

داری تو خبر که روز من نزدیک است این روز برای من چرا تاریک است یک زنگ بزن که منتظر هستم من دل منتظر شنیدن تبریک است...

[سرود مبعث] شکوفه زد باغ ها زانکه بهاران آمد گسست زنجیرها،مژده به یاران آمد بخت شده یارما، بهار آزادگی ست .....ساقیِ باکرشمه، مستُ خرامان آمد تاج نبوت خدا ، برسر احمد گذاشت فخرنبوت آنروز،...

تیغ را بی نیام خواهم کرد آتشی در خیام خواهم کرد من همان یاغی ام که باعشقت روزگاری قیام خواهم کرد

از باده چشمهای تومن مستم بیهوده چرا به عشق تودل بستم دیدند همه نمک ندارد این دست نفرین تو بکن که بشکند این دستم...

تو ساده مرا حساب کردی دیدی دل را تو خودت کباب کردی دیدی یک عمر به آرزوی وصلت ماندم رویای مرا خراب کردی دیدی

از عشق مگو مگو که سیرم سیرم از دست جفای یار من دلگیرم یکلحظه بیا و شاهد مرگم باش در این دم آ خری که من می میرم