- لیست اشعار
- قالب
- دوبیتی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
میثم محسن دخت املشی
در22 /02/ 1362 -
محمود حنیفی
در22 /02/ 1366 -
سیروس کامجو موحد
در22 /02/ 1366
چو سایه من بدنبال تو هستم خودت گفتی که من مال تو هستم تو حالا رفته ای با یار دیگر فقط جویای احوال تو هستم
ادامه شعر «اسرار مگو»
جِرم خورشید یقیناً ، سببِ جذبه اوست
در مثل آمده، مردی که وزین است نکوست
سرِّ آن نور،که ساطع شود از چهره مهر
نتوان گفت به اغیار ، که اسرار مگوست
من ویک عمر دنبالت دویدن همیشه ناز چشمانت خریدن تو ویک عمر تنها بیوفایی ومن در انتظار بوسه چیدن
ادامه شعرایکاش همچو مریم نذر معبد میشدم بر دل خسته و حیران، مراقب میشدم ایکاش همچو یوسف در اوان نوجوانی میوه ی دل را نمیچیدم،مواظب میشدم...
ادامه شعرببین حکمم نوشته مرگ با تیر ز مژگانت بده یک دسته تیر بگو چشم مرا دیگر نبندند ببینم این دم آ خر ترا سیر
ادامه شعر«امروز و فردا» ایکه برچشمِ تو،رنگِ رخ دریازده اند داغ آن موج نگه را ،به دلِ مازده اند هوس بوسه ای امروز، نمودم ز لبت بختِ بد مهلتِ امروز،به فردازده اند حسن کریمی...
ادامه شعرچرا آ خر مرا کردی جوابم نکردی رحم بر حال خرابم عزیزم زندگی ارزش نداره ببین پیرم حباب روی آ بم
ادامه شعرنمی آ یی عزیزم تو به خوابم ز دوریت دچار اصطرابم ذغال چشم خودرا گل بینداز کبابم کن کبابم کن کبابم
ادامه شعربرایم سالها تو ناز کردی لبان غنچه ای را باز کردی به میدان نبرد بی وفایی من بیچاره را سرباز کردی
ادامه شعرعشقِ روز و سال و ماه و هفته ام بی تو باور کن... ز دنیـا خسته ام گفته بودم باز می گـویم : «مـرو» نیم گامی رفتــه باشی...، رفته ام...
ادامه شعرچه کاری کرده ای با این دل من وخاکستر نمودی حاصل من تو بیمهری نمودی با دل من نگاه تو فقط شد قاتل من
ادامه شعردگر من خسته ام از حرف مردم شدم در کوچه عشق تو من گم مگر مهمان چشمانت نبودم چرا فرقی ندارد جو و گندم
ادامه شعر«خدا اینجاست» چه چشمانی، چه مژگانی،تماشا کن خدا اینجاست.! برایِ این دل مشتاق ،اینجا بودنش رؤیاست ترحم کن بیا ، نازِ نگاهت را نگیر از من کویرِتف زده، درحسرت آغوش یک دریاست حسن کریمی...
ادامه شعربیا نذر خودت با دل ادا کن فقط یکبار در عمرت وفا کن بیا تا در نگاهت جان سپارم دلت را بعد من ماتم سرا کن
ادامه شعربجز تو هیچ غمخواری ندارم بیا بنشین فقط یکدم کنارم بیا سامان دلم تنگ است برگرد تویی تنها همه دار و ندارم
ادامه شعرخبر از حال وروز من نداری بدان سهمم شده چشم انتظاری اگر یکلحضه برگردی عزیزم زمستان دلم گردد بهاری
ادامه شعرتو عشقت دردل من جا گرفته و چشمانم ترا تنها گرفته نکن انکار اینهم مدرک من دلم چون از دلت امضا گرفته
ادامه شعرسراغت راز دل دیگر نگیرم دگرازباتوبودن سیرسیرم بپایت من جوانی را نهادم چرا بیهوده کردی تو اسیرم
ادامه شعرقرار این بود هم پیمان بمانی تو با دل تا خط پایان بمانی تمام آرزوی من فقط این تو بی غم باشی وخندان بمانی
ادامه شعر«کوژ پشت» دوست دارم گم شوم ، در شهرِ چشمانِ تو من یوسفی باشم اسیرِ ، بندِ زندانِ تو من دل شده بی تاب ِ آن تابی ، که بر مژگان توست کوژ پشتم نازنینا ، پیشِ مژگانِ تو من حسن کریمی...
ادامه شعر