چه ظلمی است ماها به تو می کنیم همه امر قرآن وتو می کنیم تویی مهربان و ولی ما چرا جدا بندگان را ز تو می کنیم

هستی از تو دارم من وجود و هستی ام با تو می باشد همه سر مستی ام گر خطا کارم گرفتی دست من کی خدایا؟ تو مرا بشکستی ام...

در مکتب عشق ما، هوس ممنوع است با آینه ماندن به قفس ممنوع است ما پیرو مــــــــــــــــرغ عشق باید باشیم بی دلبر خویش یک نفس ممنوع است جواد صارمی...

به دور از تو غم و افسوس دارم غمت را قدر اقیانوس دارم برای دیدن دریای چشمت هوای جاده‌ی چالوس دارم *** کشیدم نقشه و شد نقش بر آب دلم بی عشق مانده مثل مرداب به دریای نگاهت دعوتم کن مرا هم لحظه‌...

سجاده کنم پهن کنم پیرهنت را تا قاصدکی خبر دهد وا شدنت را چینم گل روی مه همچون قمرت را تا نزد منی فکر نکن تو رفتنت را رستم پور...

دریا برای ماهی یک دنیاست اما برای قو ،یه بازیچه! مثل تو که دنیای من هستی اما برای تو ،من هستم چه؟

کاش قوش اؤلیب اوچیدیم (کاش پرنده بودم میپریدم جیران اؤلیب قاچیدیم (آهو میشدم میدویدم) خیالدان آرتیق اوزاق (فراتر ودوراز خیال) قوجاقووا چاتیدیم (به آغوشت میرسیدم) ...

تقدیم به امام رضا (ع) هر گوشه ی صحنت شده گلدشتِ مصلّا از هر طرفی دسته گلی سویِ تو مولا گویند که امشب، شبِ تو ضامنِ آهو آیا که شود گوشه ی چشمی زِ تو بر ما *** گل به دستان...

شبیه زنده ها مردیم افسوس ورنجی بیش از این بردیم افسوس تمام غصه ها را وعده دادند سه وعده با غذاخوردیم افسوس ئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئ ترانه های مادر زاد مرده خدای داد ما، بی داد مرده صدا...

آنقدر در کشتی عشقت نشینم همچو نوح گرچه میدانم که آخر غرق دریا میشوم انتظارت میکشم از صبح تا شب های عشق کارمن انگار آب در هاون کوبیدن است ...

کی نفس باد صبا می وزد از جانب یار؟؟ می کند قلب مرا پرزغم ازدوری یار؟؟ ای خدایا چه شودگربه نگارم برسم! یاکه سر دربر او بنهم و جانم بدهم!...

من به خال لبت ای دوست نظر می کردم عمر با خنده ی تلخ تو بسر می کردم رفتی و این دل تنهای مرا بشکستی کاش می ماندی و چشمی به تو تر می کردم ...

تو وقتی نگاهم میکنی،انگار آتش میزنی بر این دل دیوانه ام صدزخم سرکش میزنی یاتلخ جوابم میدهی،یا از نگاهم میرهی آخربگو ای بی وفا،چرا؟اینقدرعذابم میدهی...

یار مرا صدا کند من به افق رسیده ام ..............او به جمال کعبه و من به خدا رسیده ام او به صدای زم زمش جان ودلش تازه کند........من به حسین فاطمه دور خدا رسیده ام ...

چینوواباش قویمامیش آتدون منی (هنوز روی شانه ات سرنگذاشته ازخود دورم کردی) غم بازاریندا نجه ساتدون منی؟ (غم چطور توانستی دربازارغم مرا بفروشی؟) سنده تانیدون بؤ قرا بختیمی؟ ...

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند با همه تلخی گهی شیرین زبانی میکند یا به شوق دیدنت رگ خون فشانی میکند که زبهرمکتبت دل جان نثاری میکند(تقدیم به روح ملکوتی شاعر معاصرمحمدحسین بهجت تبریزی)...

بسی راندم سخن در باب چشمت، بگردم گِرد آن گرداب چشمت، تو در بحر نگاهت غرق، من کن، بیابم گوهر نایاب چشمت، دلم زنجیر بر قلاب چشمت، نخوابد از تب و از تاب چشمت، شبم گردد چراغان تا قیامت، ش...

دل ای داد،ای دل ای،داد،ای دل ای داد، که دیدم از دل و از دیده بیداد، دل و دینم برفت ، جان و سرم نیز، صبوری را نداده یاد استاد، دلم دریا و دریا در غم تو، دو دیده در سرشک نم نم تو، ...

ما منتظران کوی آن دلداریم گرامرکند براهش سربسپاریم آنقدر زمان کشیم انتظارش چونکه از بهرظهورش به جهان مشتاقیم...

ای رهبرم ای افتخار میهنم ای که هستی صاحبی بردلم قلب و جان من را خانه خویشت بدان گر ناقابل ،تحفه زدرویشت بدان