تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
بردیا امین افشار

شمشیرت را مَکِش بر مَچین بال و پَرَم را مصلحت آن نیست که نبینی چَشمِ تَرَم را من آن مسافرِ شَبم که نِشسته ام در کنار تو می خواهم که نهم بر سرِ سنگ سَرَم را راهزنِ راه مشو مروت کن با غریبان کشکولت آ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

تو آب چشمه حیّ ضمیر طفلان را معلم ای دم عیسای روح بخش طریق تو نور کوکبه عرش می زنی تمثیل مثال صاحب نملی که در علوم حریق تو جانماز حقی با صفیر شیوایت کِشی به سینه طفلان خطِ شهودِ عمیق تو منطق طیران...

ادامه شعر
مروت خیری

گاهی دلم به حال تنهایی خودم میسوزد خودم را میبرم به دورترین قهوه خانه شهر کنار پنجره روبه روی خودم می نشینم سیگار می کشیم، بیشتر از این برای خودم کاری از دستم بر نمی اید ...

ادامه شعر
معین حجت

جایی که باطلان به قضاوت نشسته اند لطفی اگر شود به رعایت نمی دهند مُطرب کجا روی که تعصّب همیشه گیست کارت هنر شود که بهایت نمی دهند حتّی اگر که بر تو رسد سودِ هر هُنر اندازه نیستُ ، و به غایت نمی دهند...

ادامه شعر
مروت خیری

سر انجام، می رسم به تو شاید شبی، دیر صبح شد و خوابم، کمی طولانی تر

ادامه شعر
بردیا امین افشار

در بسترم آرمیده خواب شیرین تو تا شاید به سویم آیی لختی درنگ کنی برای راندن کابوس بخوانی برایم لالایی از لحن گرم تو در آن رویای شیرین بدانم که اینجایی بدانم آنکه می کِشَد بر من نوازش هست دست آشنایی هس...

ادامه شعر
سیدمحمد طباطبایی

‍ دوستت دارم سپیدار بلند ریشه افشان در حیاط کودکی لغزش برگ قشنگت در نسیم سایه گستر بر بساط کودکی ای سپیدار قشنگ باغچه یاد تو قند و نبات کودکی شاخسارت مأمن گنجشک و سار مهر مادر در حیات کودکی ...

ادامه شعر
مروت خیری

تو را نشد، اما فراموش کردم خودم را

ادامه شعر
سیدمحمد طباطبایی

سیدمحمدطباطبایی-مسکین تهرانی قطعه دوری نقش تو چون در کار شد ، کار دل ما زار شد دل نقد در بازار شد ، جان داد در سودای تو خندید با دیوانگان ، خورشید خون در آسمان آتش به پا شد هر خزان ، در جامهء دی...

ادامه شعر
سیدمحمد طباطبایی

از پنجره آغوش ِشب هم بسترم می شد خیس از نگاه ِخسته در آن قاب بارانی بال ِکبوتر بسته بود و مانده از پرواز در بند ِباران و شب و این ابر زندانی آواز ِغم درکوچه و در نای باران بود در ظلمت ِشب ...

ادامه شعر
مروت خیری

آن فراموشی که وقتِ پیری خواهد امد سراغم کاش می شد خبرش کرد، که اکنون به ان محتاجم

ادامه شعر
سیدمحمد طباطبایی

می دود شب به کوچه ها بن بست خواب تلخی که مانده نیمه تمام ابر پر درد و شعرهای سیاه جغد شومی که می پرد هر شام رگ زد حمام فین امیر امشب تا نغلتد بخون کسی بی نام شوکران را به قهوه شیرین کن ...

ادامه شعر
معین حجت

عاشقم؛ چنگ به گیسوی نگاری زده ام مُغتنم می شُمُرم لطفِ صمیمانه ی عشق نا اُمیدم نکند مَکرِ رقیبانِ پَلشت از شماتت چه هراسم من ِ دیوانه ی عشق من پناهم شده سُکری که مرا جذب کند روز و شب مستی و شاد...

ادامه شعر
سیدمحمد طباطبایی

روز صحرا است بیا اَخم زِ ابرو بگشا غصه بر باد بده زلف رها کن در باد سیزده روز گذشته است از این فروردین سبزه ها را گره زن خنده بکن با دل شاد سال نو سال سعیدی است به آواز بخوان طالعت گشته پر از عش...

ادامه شعر
مروت خیری

هر دو فراموش کرده ایم من را

ادامه شعر
مروت خیری

بس که من پیله کردم به او پروانه شد رفت...

ادامه شعر
سیدمحمد طباطبایی

معبرت صعب و سخت و ناهموار ای گذر گاه عشق پاییزی زرد این خاطرات بی برگی تا به کی خون ِسرخ می ریزی شیشه های بلور تنهایی پر شد از عقده های لبریزی عاشقم بَر سبیل حضرت عشق مقتدا باش شمس تبر...

ادامه شعر
مروت خیری

یادم باشد اگر بار دیگر دیدم تو را از تو بپرسم حالِ خودم را

ادامه شعر
مروت خیری

تو هم شاعر می شدی می دیدی اگر از دور امدنت را

ادامه شعر
مروت خیری

زیاد پیش امده فراموش کنم خودم را اما نشده حتی یک بار تو را

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا