- شاعران
- فرزانه فغانی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی فرزانه فغانی
جنسیت | زن |
تاریخ تولد | - |
کشور | ایران |
شهر | گرگان |
بیوگرافی | - |
شهر بی رنگ در کنار آیینه ها
حسرت لاجوردی ما شد
تا ظهور عشق و عاطفه در بند
یک قدم مانده ، پای غصّه امضا شد
جان تا جام زهر خود را خورد
رخت بست و بی هوا خندید
سوی مرداب شهری بی شاعر
وسعتی از غروب آدم دید...
تا کدخدای دِه بر ماست ، کاری نمی شود
امضایی پای آیینه ها ، جاری نمی شود
اینجا کلاغ ها چون کبک ، می روند ، اما
تصویر ماهِ حوضمان ، ماهی نمی شود
گُرگان به گله می زنند در پوششی زِ میش
افسوس ! که با مرگ ه...
در نگاه محو آن آیینه ها
عشق حسرتی بدون تکرار است
رد شدن از هوای بی احساس
کار هر روزه ی صبح بیمار است
شاملو اگر فروغ می دانست
دل به آیدای زمانه اش می داد
تا شب ستارگان می خواند
او هوای پروانه اش می داد...
افسون عشق
هوای دشت تو اکنون ، پُر از ترانه ی ماست
نوا ، نوای غزل های عاشقانه ی ماست
چگونه سر برآرم از این خمار سرمستی
که این فسانه ، آشیان بی بهانه ی ماست...
تب عشق
با تبِ عشق و دلِ سردِ زمستان چه کنم ؟!
در غزل خوانی آن مُرغَکِ عُریان چه کنم؟!
کوچه تَنگ است و هوا پُر زِ مِهِ خوابِ جنون
آه ! در حسرتِ آن شانه ی مستان چه کنم ؟!
شبِ باران زده تا صبحِ دلِ...