من قاتلِ خود کُشته به یک شهر کبودم
بازیگر بازنده ی این ،صحنِ رکودم

نابود شده حوصله ام در تب و تابی
آن عابرِ دل یخ زده ی ، سرد وجودم

محدودِ توهم شدم از ذهن پریشان
محبوس به افسردگیِ بندِ حُدودم

در عص...

ای تاکِ سبز از خوشه ات دل را ثمر بخش
در جامِ طبعم جرعه یی از شعرِ تر بخش

وز مُل به شریانِ وجودم زندگی ده
از غصّه ها دورم کُن و ، شور و شرر بخش

ای رود جاری ، ای زلال آینه ام شو
پاکیزه کن رویم ، به ال...

یک شاخه ی تکیده در فصل سرد پیکار
آیا جوانه زاید ، از او دوباره این بار ؟

وقتی که باغبانی هیزم شکن خبر کرد
ناچار شد، صنوبر ، از ضربه های بسیار

گویا حکایت ما در این زمان چنین است
تن بر تبر سپردیم ، در...

من پریزاده نبودم ، لقب از آن شماست
تلخی کام ز ما و ، رُطب از آن شماست

تاج شاهی،نسب و، فرشِ سلیمان به چه کار
اگر این است خوشی ، این طرب از آن شماست

غزلم نیست خوشت ، این متلک از تو چه بود
اینچنین است ...

از درون پاشیده در هم خاطربیمارِ ما
گرچه در ظاهر بخندد چهره ی غمبارِ ما

کِی کمانِ بخت را در دست گیرد روزگار؟
تا رها سازد ز هر غم ، ناوکِ رهوار ِما

حجره ی دل چون ز کالای محبّت پُر کنیم
باز گردد رونقی ...