- شاعران
- معین حجت
- دفتر شعر سرکش کرمانی
- شعر جوابیه | معین حجت | شعر ایران
معین حجت
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
جوابیه
من پریزاده نبودم ، لقب از آن شماست
تلخی کام ز ما و ، رُطب از آن شماست
تاج شاهی،نسب و، فرشِ سلیمان به چه کار
اگر این است خوشی ، این طرب از آن شماست
غزلم نیست خوشت ، این متلک از تو چه بود
اینچنین است ادب ؟ پس ادب از آنِ شماست
ره خود می روم آهسته و پیوسته ولی
مطلب از آن من است و ، طلب از آن شماست
اگر از نقد و سخن ، رنجشِ خاطر شده است
من که تقصیر ندارم ، سبب از آنِ شماست
توضیح : یک سال و اندی پیش بعد از نقدی که به یکی از دوستان شاعر کرده بودم ، ایشان در فضای مجازی زیر یکی از اشعار عاشقانه ی حقیر به حالت متلک نوشته بودند ، پریزاده ی که بودی و ...
لذا چند روز بعد من نیز این سروده را در انجمن شهرمان در حضور دوستان شاعر تقدیمشان نمودم ...
به صدای شاعر گوش فرا دهید:
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (08 /03/ 1399) | مسعود مدهوش (08 /03/ 1399) | علی معصومی (08 /03/ 1399) | محمد مولوی (08 /03/ 1399) | طارق خراسانی (08 /03/ 1399) | معین حجت (08 /03/ 1399) | خسرو فیضی (08 /03/ 1399) | ابراهیم حاج محمدی (08 /03/ 1399) | کرم عرب عامری (08 /03/ 1399) | محمد رضا درویش زاده (08 /03/ 1399) | سیدمحمد طباطبایی (09 /03/ 1399) | ولی اله بایبوردی (09 /03/ 1399) | مینا یارعلی زاده (09 /03/ 1399) | مجتبی جلالتی (10 /03/ 1399) | عباس ذوالفقاری (10 /03/ 1399) | منوچهر فتیان پور (11 /03/ 1399) | منصور آفرید (13 /03/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 24
-
-
-
علی معصومی 08 خرداد 1399 19:17
درود و ارادت
جناب حجت عزیز
خوش سروده اید.
◇◇◇◇
کاش ایراد منطقی و نقد منطقی به آثار باشد تا مشکلات حل شود
شما به بزرگواری جنابتان، این باصطلاح متلک ها را حتما نادیده گرفته اید
که بقول حافظ ره
گر بدی گفت حسودی و ...
آرزو دارم همواره سربلند باشید
مگر به یغما نیشابوری ایراد نگرفتند
....بقول آن عارف وارسته نیشابور:
...
شاعری ناشاعرم میخواند ، نی من شاعرم
مدعی بیهوده می کوشد پی نقصان من
...
◇◇◇
پاینده باشید-
معین حجت 08 خرداد 1399 19:45
درود بر دوست بسیار بسیار عزیزم جناب معصومی ...
ضمن تایید کلام نافذ شما ...
من همان طور هم که تا کنون متوجه شده اید معتقدم با انتقاد سازنده و در کمال احترام است که پیشرفت صورت میپذیرد ...
در ضمن اگر فرصت کردید به شعر قبلی من هم سری بزنید ( نقل شاعر) چرا که همیشه مشتاق پیشنهادات و نظرات سازنده و سنجیده ی شما و استاد طباطبایی و استاد حاج محمدی بوده و هستم
-
-
مسعود مدهوش 08 خرداد 1399 19:19
درود بر استاد ارجمندم سرکش کرمانی
زیبا غزلی مهمان شما بودم , شیوا و دلنشین گرامی
استاد عزیزم تا روزی که یاد نگیریم به هم احترام بگذاریم , نقد دلسوزانه بکنیم ,راه کار بدهیم ,دنبال کنیم,
و بپذیریم که نقد و نقادی رکن اصلی پیشرفت و موفقیت است , کشور و مردم هیچ پیشرفتی در هیچ زمینه ای
نخواهند کرد و به حق ,کشور جهان چندمیم,هر جا پیشرفتی اتفاق افتاده مطالعه,تحقیق ,پژوهش,نقد و نقادی
با احترام سر لوحه کار بوده و خواهد بود
بنده استادی داشتم در دوران تحصیل در بلاد کفر که با تمام وجودش سر کلاسهایش می رفت البته الان الگوی کاری بنده هستند,
روزی از ایشان پرسیدم به چه لحاظ انقدر با تمام توان و دانش در کلاس حاضر میشوی, فرمودند که این دانش من اگر انتقال پیدا نکند,
چه ارزشی بودن و داشتنش دارد , فردا جواب خدا را بابت این نعمتی که داده و جایی خرجش نکردم چه بدهم ؟
بعدها شاگردانم که به استادی رسیدن یاد میگیرن همانند من باشند و انوقت نزد خدا پز دانشم را میدهم بعد هردو ( من و خدا)
باهم خشنود می شویم,در ضمن همیشه با مثالهایی که در خصوص من میزنید زنده ام و جاودانه
بتابید به شعر و فرهنگ ایران زمین-
معین حجت 08 خرداد 1399 19:51
سلام دوست نازنینم جناب مدهوش ، حق کلام را گفتید بزرگوار ، اما من نیز این را اضافه کنم هر کس که با تلاش بسیار و مطالعه ی فراوان به جایی میرسد هرگز نباید خودش را دست کم بگیرد و برای اثبات خودش به جامعه باید از تخصصش نهایت بهره را هم خودش ببرد و هم برای کمک به دیگران استفاده نماید
-
-
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 19:29
سلام حضرت حجت
تا ضدی نباشد رشدی میسر نخواهد شد.
اثر زیبایی ست
در پناه خدا
-
-
-
سیدمحمد طباطبایی 09 خرداد 1399 02:33
درود و سلام و ارادتم پیشکش حضرت دوست ،
مرحبا و دستمریزد استاد حجت عزیزم چه موضوع جالبی مطرح کردید که کلاس درسی بود خواندیم و سرمشق گرفتیم و آموختیم و حظ وافر بردیم ، درودتان
باقی بقای حضرت دوست
-
معین حجت 09 خرداد 1399 06:23
سلام جناب استاد طبا طبایی این نشانه ی تواضع و فروتنی شماست بزرگوار ... و اِلا همگی خوب میدانند شما بدون شک یکی از مفاخر ادبی این سرزمینید...
که خود من هم مستمر از راهنمایی های شما بهر برده و ان شاا.. خواهم برد...
سپاسگزارم
-
-
-
-
مجتبی جلالتی 10 خرداد 1399 01:56
هزاران درود بر استاد ارجمند
بسیار لذت بردم و آموختم
غزلی زیبا از حضرت حافظ تقدیمتان
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
-
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
نقد 5
ابراهیم حاج محمدی 08 خرداد 1399 20:37
درود و سلام بر حضرت دوست و هم ولایتی گرامی جناب معین حجّت عزیز . و با اجازه:
۱- من پریزاده نی ام این لقب از آن شماست
۲- ظاهرا سهوالقلمی در این مصرع رخ داده است :
تاج شاهی، نصب ((نَسَب )) و، فرشِ سلیمان به ((چه کار))
۳- اگر این است ادب ، پس ادب از آنِ شماست
۴- ((راه)) خود می روم آهسته و پیوسته ولی
مطلب از آن من است و ، طلب از آن شماست
۵- اگر از ((نقدِ سخن))، رنجشِ خاطر شده است
@@@@@@@@
بعضی بزرگواران گزینه ی نقد ذیل آثار خود را غیر فعال کرده اند. این امر خودش اولا اعترافی است ضمنی بر داشتن روحیه ی نقد ناپذیری!
ثانیا: طبق فرموده مولا امیر المومنین علیه السلام:
الْکـَلاَمُ فِی وَثَاقِکَ مَا لَـمْ تَتَکَلَّمْ بِهِ; فَإِذَا تَکَـلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ وَثَاقِهِ،
هر کس هر سخنی چه نظم و چه نثر بگوید یا بنویسد ، حق این را ندارد که به دیگران بگوید عیب و ایراد سخن مرا برملا نکنید و سخنم را نقد نکنید
کسی که می خواهد سخنش نقد نشود باید سخن خود را نگوید. وقتی گفت و مطرح کرد دیگران حق دارند در باره ی سخن او و خوبی و بدی سخنش قضاوت کنند.
نقد عالمانه و محققانه را یا باید پذیرفت و یا باید عالمانه و محققانه و با دلیل و برهان پاسخ داد
لذا گزینه نقد را غیر فعال کردن هم به معنای پذیرفتن این است که سخن و اثر سرشار از عیب و ایراد ادبی است و هم بمعنای این است
که صاحب اثری که گزینه ی نقد را غیر فعال کرده از پاسخگویی عالمانه به هر گونه نقد احتمالی عاجز و ناتوان است.
اینگونه افراد اگر صد ها هزار بیت هم سروده باشند حتی یک بیت بدون عیب و ایراد هم در میان آن صدهزار بیتشان نمی توان یافت.
دوستی در همین سایت مثنوی ای دوازده بیتی درج کرده است که به ازای هر مصراع آن حد اقل دو ایراد ادبی و وزنی پیدا کردم و متن نقدی نوشتم. وقتی خواستم ارسال کنم
دیدم که گزینه ی نقد را غیر فعال کرده است . همین روحیه قطعا سبب شده است که با وجود اینکه مدعی است عروض و قافیه و ادبیات هم سالها تدریس می کرده ، آثارش اینگونه سرشار از حشو و ضعف تالیف و لغزش وزنی و نابسامانی دستوری و گرامری باشد.
علی معصومی 08 خرداد 1399 21:36
درود و عرض ارادت
جناب حاج محمدی نازنین
◇◇◇
باور بفرمائید که برای نقد های ادیبانه و البته قاطع جنابعالیست که در این سایت وزین میخکوب شده و دائم حضور دارم و این فرصت را کاملا برای خود غنیمت می دانم
ایدکم الله فی الدارین
◇◇◇◇
معین حجت 08 خرداد 1399 23:17
با عرض سلام و نهایت سپاس از جناب حاج محمدی ..
به قول دوست بزرگوار و فرهیخته ام جناب معصومی حقیر نیز دقیقا یکی از دلایل حضورم در این سایت بهره گیری از اساتیدی گرانقدر همچون شماست ...
تعدادی از اشکالات وارده مثل (نسب)(چه کار) متاسفانه سهوی بوده و با اینکه در دفتر خودم صحیح درج نموده ام اما در سایت به اشتباه تایپ کرده ام که البته از این نمونه اشتباهات قبلا هم داشته ام ،که اصلاح خواهم نمود ...
در مورد مصرع من پریزاده نی ام ... به دلیل شکستگی کلام و حالت ترانه گونه شدن آن ترجیح میدهم همان (نبودم) را به کار گیرم و در مورد مصرع اینچنین است ... از آنجا که (اگر) در مصرعهای دیگر تکرار گردیده همان اینچنین را مناسب تر میدانم و اگر منظورتان وزن باشد که از اختیارِ استفاده کردن از رکن فاعلاتون به جای فعلاتون استفاده نموده ام که این نیز ایرادی ندارد در مورد مصرع (راه) به جای (ره )نیز به همین منوال ...
از اینکه اینگونه وقت گرانبهایتان را برای آموزش من و سایر دوستان صرف میکنید کمال سپاسگزاری را دارم ...
بزرگوارید
معین حجت 08 خرداد 1399 23:29
من پریزاده نبودم ، لقب از آن شماست
تلخی کام ز ما و ، رطب از آن شماست
تاج شاهی نسب و ، فرش سلیمان به چه کار
اگر این است خوشی ، این طرب از آن شماست
غزلم نیست خوشت ، این متلک از تو چه بود
این چنین است ادب ، پس ادب از آن شماست
ره خود میروم آهسته و پیوسته ولی
مطلب از آنِ من است و طلب از آن شماست
اگر از نقدِ سخن رنجش خاطر شده است
من که تقصیر ندارم ، سبب از آن شماست
معین حجت 09 خرداد 1399 06:14
واما توضیحات تکمیلی :
شعر اصلی که آن شاعر مخاطب در زیرش نوشته بود پریزادی که بودی .. .به گذشته اشاره میکرد ( و خود او نیز به گذشته ) و لذا فعل (نبودم) مناسب تر است ...
2_وقتی این مصرع را با تلفظ طعنه آمیز و به حالت سوالی بیان میکنیم متوجه میشوید که همان (اینچنین است ادب؟ پس ادب از آن شماست ) بهتر است و هم چنین از تکرار دوباره ی (اگر این است ) در دو مصرع نیز پرهیز نموده ایم...
باز هم سپاس از لطف و محبت همه ی دوستانی که پیشنهاد و انتقاد مینمایند ...
لطفا همچنان این موهبت را نصبت به من دریغ نفرمایید ...