- شاعران
- مریم نصیری
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی مریم نصیری
جنسیت | زن |
تاریخ تولد | - |
کشور | ایران |
شهر | تاکستان |
بیوگرافی | - |
آمدی سر خورده ای ای عشق مایوسم
شادم از اینکه غم آوردی به پابوسم
ضربه از معشوقه هایت خورده ای جز دل
تاج و تختت را شکسته اند طاووسم
توی خوابم تو همان رویای شیرینی
که شبی آرام برگشتی به کابوسم
...
به چشمم آشنای من تویی بیگانه ی زیبا
تو از یادم نخواهی رفت ای افسانه ی زیبا
به دور از تو شکسته شانه ی افتاده ی این زن
بیاور شانه های محکم و مردانه ی زیبا
به وقت ِ حالِ نا خوش این جهان و مردُمان...
پا برهنه آمدم بگذار تبریزِ عزیزم
از دل و جانم به پایت شاخه ی مریم بریزم
بامَت آن میدانِ ساعت تشنه ام کردند آری
چشم می دوزم ! که حق دارم اگر اینگونه هیزم
بی نظیرو پاک ، آن اشرافِیِ ساده ِ دل...
بُرید از تو دلش را باغبانی
که پای ِ چوب ِ خشکی آب می داد
اگر چه بی ثمر بودی نمی خواست
بفهمد هی به چشمش خواب می داد
منم آن باغبان ساده ای که
نخواهم بُرد بویی از تبر ها
تبر که حاصلم شد دستِ آخر ...
اشک باید ریخت این پهنای ِ دنیا را
دور باید زد غمِ فردای دنیا را
من به دنیای ِ خودم آوردَمَت امّا
تازه فهمیدم خودم معنای ِ دنیا را
ای دِل ِ مادر ! تحمّل کن کمی با صبر
دردها و بدبیاری های ِ دنی...