اسم دشمن چه شده؟ یار شده می‌بینی
چشمم از دشمنی اش تار شده می‌بینی؟
زندگی فرصت شادی ست ولی من امروز
روز و ماهم پر تکرار شده می‌بینی؟
گل بی خار کجا بود نشانم بدهید
همدمش جای گلی، خارشده می‌بینی؟
زیر...
تو مطلع غزلم باش و بی‌بهانه مرا
ببر به شعر نگاهت، از این زمانه مرا
جنونِ عقل و دلِ تنگ و این پریشانی
رها نکن تو در این غربتِ شبانه مرا
رها شدم چو غریبی در این جهانِ فجیع
اگر غریب نوازی، ببر به خان...
جانا بگو که تازه برایت چه آورم؟
سوغاتی از جهنم هجران نیاورم؟
از برکه‌ای که در غمِ تو پر تلاطم است
نعشِ دلی شکسته و تنها، درآورم؟
در من به جز سکوت صدایی شنیده نیست
از آهِ سرد و خسته دعایی برآورم؟
جس...
دوباره غمزده شد دل ز دردٍهجرت یاران
دوباره دردِجدایی، دوباره غصهٔ باران
دوباره چشمِ پرازخون
دوباره قصهٔ مجنون
زمان اشک جگر سوز
زمان ماتم و افسوس
دوباره پر بزن امشب در آسمان خیالم
منو دوبال شکسته...
ب...
تا نداشته باشی کاری
خدا رو انگار نداری
خدا مال غصه‌هاته
وقتی غم داری خداته
احمدصیفوری
تبلیغات
