ای غم زیبا! مکث مبرا ! بی تو چرا هیچ شبی ، خواب ندارم؟!
باسمه ی اشک! حجب برهنه! مست توام ، بی نفس تو شراب ندارم..

صبح درنده! با طپش قاصر کولی ، ماه اسیرم به عطر قافله ی خون
پای برهنه ،در پی لیلی ...

دختر شاد ایل تو ام، رقص و دستمال و عطر تنم
بادها برده اند نامم را، زندگی سرزده ست از کفنم

پری کوچکی که میداند، زخمها ژرفتر از او هستند
جای بوسه، غریو باتونها، یادشان رفته است که، زنم

چشم بستم و از ...

به ابرهای پر از انقلاب ماژلان
به زهر- بوسه ی رویاییان اختروش
به انبساط قلب خموش ارگودیک
به لچکهای سوخته، در آتش

به تهاتر غساک کوچک یأس
به صومعگیهای وامپیر در خواب
به نفخه ی ژن تا دمی کوانتیده
به چ...

روح زمانه، در نگاهِ اهلی ِ آیینه ام دارم
بیگانه هایی مهربان ،در رازهای سینه ام دارم

من بینهایت های بسیاری درون آفتابی سبز
رویانده ام،برهان جنگل در تب دیرینه ام دارم

ای قیرگون٘ روزانِ بی آزادیِ غم...

"فصل بنفشای اقاقی"

فصل بنفشای اقاقی، میدمی پرهای قلبم را
کولیوشانه، کشف خواهی کرد کشورهای قلبم را

چشم غزالان وحشی وُ چنگال شیران جوان وحشی
من بر نمی گردم، نبینی زخم خنجرهای قلبم را

در گوشه های د...