شرمنده ام که شعرهایم عاشقانه نیست
شرمنده ام دیگر مجال این بهانه نیست
توقع بیجا نباید داشت از مردم
وقتی دل من با خود من صادقانه نیست
یک جای کار برای ما همیشه می لنگد
گاهی بهانه هست،گریه هست، شانه...
مگذار برای گفتن از تو بی سخن شوم
دور از حصاردست هایت بی وطن شوم
بگذار که در حوالی تو زندگی کنان
با درد بنشینم و با غم کفن شوم...
اگر قرار است ساقه هایم را تبر زنند
خوشم که در مقابل تو ریشه کن شوم ...
راه این ویرانه را درپی بگیری" خوش تر است"
خود را مسوول خود گر می پذیری خوش تر است
وقت رفتن دست خالی می روی،چون آمدی
دل نداری از پی چیزی ،فقیری خوش تر است
"عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی کشد"
عشق چون...
آنکه می خواهی اش ، او غایب تر است
بر عذاب ما همان راغب تر است
از قمارم نیمه جانی مانده است
جانم اما سوی او جانب تر است
در میان این همه اندوه ما
خنده هایش از همه جالب تر است
غم زیاد است بر من ام...
کشتند خیال تو که در قسمت ما بود
بردند چراغی که به این خانه روا بود
ماه آمدو نوری شدو پرزد به خیالات
برداشت دلی را که از این برکه جدا بود
در چشم رب النوع تو بت خانه بنا کرد
بیچاره دل من که فقط جای ...
تبلیغات
