آسمان در آسمان فریاد می خیزد زما
از گلو رنجوری و غمباد می خیزد زما
آنچنان در انتظار منجی بی یاوریم
کز رثایش رونق شیاد می خیزد زما
کودکستان را پر از مکر و تملق کرده ایم
در تقلب بستری نوزاد می خیزد زما...

از منتهای شفق چهره ای دمید
بر سفره های دل پاره پاره مان
بعد از سقوط تباهی و بندگی
بعد از فنای قلوب قواره مان
از کف نرفته اگر شور زندگی
سعی است و جهد و تلاش هزاره مان
این خانه های دل و این بنای عشق
چ...

این دل دیوانه ام شمع دو سر سوز شد
یکسر آن شام تار سوی دگر روز شد
فایده ای نیست در گفتن این سرگذشت
شعله ی کبریت کم،فاجعه افروز شد
گفت به من عارفی، با نفسی سوخته
مستی دیروز ما، سستی امروز شد
شعر من از...

اینک بیا بشنو قصه ی امید
از دفتر دل بی واژه‌ ی سپید
از گریه های مسلمانی من و
از دختران فرو رفته در اسید
اینک بیا که زمان پنجه می کشد
با تیغ تیز و فریبنده ی نوید
بر چهره ی فریبای عاشقان
بر پیکر گل در...

روزها بی طاقت از اعجاز چشمان توام
نا صبوری می کنم در فاز چشمان توام
در گلستان دل از روی خیال و آرزو
گوش بر آهنگ و بر آواز چشمان توام
صحنه گردانی بود سرمایه ی امروز من
پلک را بگشا که‌ من همراز چشمان ...