چه فرقی داشت بیشتر عاشقت میشدم یا نه؟
وقتی زمانه تو را برایم خط زده بود...
ساعت ها تو را هر ثانیه بیادم آوردند
و کفش هایی که تنها مسیر تو را رهسپارم کردند...
اما چه سود؟
دنیای تو غرق بو...
برمیگردمت در دود سیگارهایم
باورم کن که می بینمت در خوابم
به مرور شبگردی های هر پنج شنبه
بیاد آخرین همقدم تنهایم↓
که نیستی و باز هم تنهایم...
.
صدای بوق ممتد تلفن
صدای سوت قطار دلت...
باور کنی یا نکنی فردا تو تنهایی
وقتی مرا از قلب خود هر روز میرانی
شبها تو را گم میکنم در لای افکارم
روزها به تو پشت می کند قلبی زمستانی...
سرد است این قلب خراب از این به بعد با تو
باور ...
میترسیدم از هرزگی هات
پشت نقاب یک شعر گم می شدم
به چشمان درنده ات فکر می کردم
و با معصومیت بچه گانه ام کتاب می خواندم
چقدر از خنده هایت هرس می خوردم؟
چقدر بی خوابی هایم را گردن چخوف اند...
باران بارید و دوباره عاشقم کرد
با هر قطره اش نامت را در قلبم هجی کرد
زیر چتر تو نیستم اما
می توان زیر باران بود و تو را احساس کرد...
بیاد روزهای رفته ام دلگیرم
بیاد روزگاری که دیگر نیس...
تبلیغات
