بعضی شبها ماهمو گم میکنم

بعضی شبها ماهمو گم میکنم...

همون شبی که دارم تو یه اتاق کوچیک دنبال خودم میگردم. تا صبح میگردم و خودمو پیدا نمیکنم... مگه میشه فراموش کنم اون شبهایی که تا صبح به گوشه ای از اتاق خیره میموندم و حواسم نبود که داره صبح میشه...! یعنی صبح میشه؟ نه... نشد که ببینمت در صبحی که تلالو نور خورشید تو بر صورتم طنین انداز شود و لبخند امید بخش تو مرا در بر گیرد. نه، خورشید که نشدی و بدبختانه ماه-ی شدی که از آسمان دلم فرار کرد...

کاش آن روزها تو را پیدا میکردم در آسمانی که ماه-ش تو بودی و من به امید نورت شبهایم را سحر می کردم...

کاش بودی تا چشمانم به تاریکی شبها عادت نمیکرد و یاد نمیگرفتم روزها و شبهایم را در سکوتی مطلق سپری کنم و فراموش کنم که زندگی بدون نور عشق، زنده بودنی پوچ بیش نیست.

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 410 نفر 564 بار خواندند
پرستش مددی (26 /04/ 1395)   | معصومه عرفانی (03 /05/ 1395)   | حسین حاجی آقا (27 /12/ 1395)   | محمد مولوی (06 /04/ 1399)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا