بلایی در جهان پیدا گمانم آسمانی نیست
بلای آسمانی بر ضعیف و ناتوانی نیست
بُوَد کار کسی که در جهان خون خوار و خون آشام
که خون خوار جهان را قلب هست و در تکانی نیست
هزاران ناتوان پیر دنیا گر دهند جان را
...

ز بس فریاد من بی طاقتم دارد
نه نظمی در سرود من نه یک دم راحتم دارد
پیامی می رسد هر دم به جوش آرد دل پیرم
نه بر من طاقت و صبری نه آرام عادتم دارد
ز یک آب و ز یک خاکیم و با درد تو میسوزم
تکانی بر دلم پی...

منتظر نگاه تو تا بدمت شفای تو
در تب و بیماری ما جلوه کند رفاه تو
چشم همه به سوی تو در ید و جست جوی تو
تو در کنار هر دلی به دل بُوَد نوای تو
به آه و ناله های ما هر که جواب نمی دهد
زبان من ندا کند خدا ...

خزانه دار عالم غیب یک نگاه برما کن
کمال و بینش ما همدم مسیحا کن
درخششی ز نور خودت برملا فرما
برای عاجز و درمانده راهی پیدا کن
خدا به حق محمد(ص) به حرمت قران
به حق شاه ولایت به ما مدارا کن
بحق فاطمه و...

تکاندم من از این دنیا دل پاک و جوانم را
نکردم فکر دنیا سفره‌ی بی آب و نانم را
ز مکر و حیله‌ی دنیا خدا دانا که بیزارم
تکبر دروجودم نیست نمیسوزد بیانم را
اگر دنیا بسوزد از حسادت من نمی سوزم
به دست کس ...