دلتنگ توأم،حضرت معشوقه کجایی؟
دل تنگ تو و در کف یک میز دوتایی

دلتنگ تو ای حسرت ممنوعه ی قلبم
تا کِی بنشینم‌، تو از این راه بیایی؟

جوری خبر از این دل وابسته نداری
ک‌ انگار نه انگار...تو معش...

هفت قرنی هست،احساست بمن جانی نداشت
این همه سر در گمی، غیر از پریشانی نداشت

هفت ‌قرنی میشود،هر شب هوایم ابری است
آه یوسف!_عشق_ دیگر،،، جز پشیمانی نداشت!

یک زلیخا،، در تمام شهر من پیدا نبود...

باشد برو اما....به تو دل، بد نشد هرگز

عشق دگری،بر تو،در این حد نشد هرگز

هر چند که دور از توٵم و عشق مجازی

این مسئله، بین من و تو، سد نشد هرگز

دل در کف آغوش تو، صد مرتبه مرده

اما به خد...

تا به‌کی دلخوش به چندرغاز عنوان ‌داشتن
تا کجا سرمست بودن، نام انسان داشتن
تا به کِی، در زیر یوغ این خرافات دروغ
افتخاری را ، اگر هم بود، پنهان داشتن
درد دارد، کشورت را، آنکه غارت می بر...

ای زاده ی زیبای زمستان،،،،، بغلم‌ کن
بی وحشتی از عاقبت آن،،،، بغلم کن

یک‌عمر دلم،در کف آغوش تو میسوخت
این دفعه محبت کن و آسان بغلم کن

با شعر لبت،،، بد رقم این دفعه ردیفم
بی قافیه ...