خدا بودم اگر، صد دفعه چشمت، آفریدن داشت
که ازچشم تو دنیا،سخت توصیفش شنیدن داشت
برایم شعر یعنی، وصف چشمان تو را کردن
کههر موزوننویسیازتو شد،الحق چشیدن داشت
کمال الملک هم، یک صحنه از چشم تو را می دید
چه طرح دیگری، بهتر از ان را، در کشیدن داشت
دلم می خواست بعد از قرن ها، عشقی زلیخایی
که این پیراهن بی تاب، بدجوری دریدن داشت
و دل در آرزوی« تخت جمشید» تنت می سوخت
ز بس«دیوار چین دامنت» در رقص دیدن داشت
من از « شهریور » آغوشت آرامش طلب دارم
همان جایی که هر آشوب «خرداد» آرمیدن داشت
لوندی های گیرای تو، با ته مزه ی نابش
فقط از حجرهی چشمان بیتایت، خریدن داشت
و خود دیدم، شبیه مصریان، با لمس دیدارت
چه بی باکانه انگشتان من، شوق بریدن داشت
#علی_سلطانی_نژاد
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 29 خرداد 1400 14:22
محمد مولوی 29 خرداد 1400 15:31
درود برشما
منصور آفرید 29 خرداد 1400 20:43
هزاران درود
بسیار زیبا
کاویان هایل مقدم 30 خرداد 1400 14:23
شبنم رحمانی 31 خرداد 1400 09:23
درود بر شما