3 Stars

دیوانه

ارسال شده در تاریخ : 19 اسفند 1398 | شماره ثبت : H948647


از درونم کودکی با قصه های هر شب اش
میزند شیپور جنگ وُ ناگهان رزمنده شد

صبح بیداری رسید وُ این من وُ صدها کتاب
خط به خط خواندم جهانی را که عمق بنده شد

آخر از توفان گذشتم ، آدمی دیگر شدم
دشمنانم چون پیازند وُ جهانم رنده شد

از خدای دین و مذهب رد شدم با پرس‌وجو
این خدای دین و مذهب ، فاعلی یکدنده شد

گفته لا اکراه فی الدین ، گفته ها دارم..، ولی...
حکم دین ، ملحد شُدوُ پاسخ به آنم خنده شد

شهر دل ویران نموده تا بسازد شهر نو
شهرنو.. یا شهر نو !!؟ حتی قلم لغزنده شد

دشمنی..، با دشمن دشنام من دشمن شده
گر چه می‌دانم چرا..! با دشمنی..، بالنده شد

دشمنی با من چرا..!؟ من شاعری دیوانه ام
عاشقی هستم که از معشوقه اش دل کنده شد

گفته بودی در کنارت هستم وُ با من بمان
جان من..! دیر آمدی..!! اشعار من پرونده شد



علیرضا جلیلی راثی #مسافر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 75 نفر 101 بار خواندند
خسرو فیضی (21 /12/ 1398)   |

رای برای این شعر
خسرو فیضی (08 /01/ 1399)  
تعداد آرا :1


نظر 1

  • خسرو فیضی   08 فروردین 1399 13:24

    . با بهترین درودهایم rose
    . استاد گرامی بسیار زیبا و شیوا سروده اید
    . روزگارتان شاد و خرم باد . در انتظارتان هستم
    . rose rose rose applause applause applause rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا