مشق عشق
قسم به گوشه ی چشمی که اشکِ هجرِ تو ریزد
قسم به سوزِ سَماعی که از رَدای تو خیزد
هِزار ناله ی مَستان ، نثارِکوی تو بادا
حدیثِ مُطرب و مِی کو که در ثنای تو سوزد
سفیرِ عشقِ صباحی ، هَزارِ مرغِ چمنزار
نوای نغمه ی خوبان ، صفای دیده بدوزد
در این سرای غم آلود، مرا به طعنه مَمیران
که جُرعه جُرعه تبِ عشق ، از آسمان بخروشد
من و شب و غزل و عشق ، خرابِ کوی تو بودیم
دریغ! که جان و تنی نیست که مِهرِ دل بفروشد
بیا که غُصّه سر آید اگر شب از ظفر اُفتد
چراغِ شمعِ اُمیدت ، غبارِ چهره بروفد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
خسرو فیضی 08 اسفند 1398 12:16
. سلام و درود بیکران نثار استاد باد
. مهر بانوی فرهیخته اگر بدانی که سروده ات با صفحه شطرنج دلم چه کرده
. که اسب های صداقتم در برابرش رام گشته اند
. فیل های غرورم به زانو در آمدند !!!
. سربازهای حرف هایم تفنگ سکوت بر من گرفته اند !!!
. وزیر غیرتم که در دوئل باخته !!!
. و شاه دلم چنان عاشق سروده زیبا و شیوای استاد که مقام خویش فراموش کرده !!
. و من حیران که چه بنویسم ؟. . قلم توانایتان را می ستایم .
فرزانه فغانی 08 اسفند 1398 16:34
سپاس بیکران...
عباس ذوالفقاری 09 اسفند 1398 11:28
سلام خانم فعانی بزرگوار
وقت خوش ...خوب و لذت بخش....بیت من وشب و غزل و عشق خیلی زیبا بود
فرزانه فغانی 09 اسفند 1398 12:17
سلام....متشکرم.