خود پناهی،
پناهنده شدم.
دفتر کاربگشا
با بلا ساده شدم
بی دعا آواره ی
غم خانهِ شدم
با امید
فردای خوب؛
محتاج،
زبان موسی،
درخانه شدم.
گر خور
بخواند مرا
بکه بسپارم زبان نور را
لقمه نانی که دهد
کور را
هور که تابد ،بگیرد
جانِ شور را
خور
میل دریا
به ذهنش برسید
غرق دریا
سخره سنگی بدید
خود بگفتا
چون
بشکافد سخره سنگ
رویکرد جاندار
راببین
منوچهر فتیان پور(راد)
هور=بخت خورشید، طالع
خور = خورشید آفتاب
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 17 خرداد 1399 23:12
سلام ودرود