با کدام نیت شوُم
با کدام خیال پردازی
پیکره شعله های عشق را
بر باد فنا دادی
وقتی که دل انتظار آتش وصل بود
آهنگ عاشقانه با نگاه ها مست
درخیابان های شهر بی حاصل تو
پرسه می زد می نواخت
تومرا درشب های زمستانی ،بیدار نگه داشتی
فقط به این امید وقت تنهایی
شب های پُر کابوس را
با پندهای عاشقانه من آرامش یابی
شک ندارم من فرشته نجات غم هایت بودم
اما تو
کوله بار شادی عشق مرا
سوار بر کشتی بی ملوان به دریا ارزان رها کردی
شاید عمر من به هدر رفت و
فریبانه عشقم را بازی دادی
خوب یافتم مربی خوبی برای چشمانم نبودم
گرتورا درزیبنده ترین لباس وشیرین تر لحن زبان پیدا کنم
هرگز در دلم جای نخواهم داد
منوچهر فتیان پور (راد)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 03 بهمن 1401 22:49
سلام ودرود