سگی را دیدم جلو تر از صاحب اش می دوید
آدمی می دوید جلو تر از سایه اش می دوید
کش تنبان و کمر بند و فانوسقه بسته بود لیکن
از ترس زرد کرده بود دست به شلوارش می دوید
محمد مولوی
خسته ام از این روزگار دشواری
خسته ام از این اشعار تکراری
خسته ام از حال و مستقبل و ماضی
خسته ام از فعل و مفعول اجباری
محمد مولوی
یک سبد انار سرخ و شیرین دارم می بری
یا زبانم لال بهر غرامت به زندان می بری
صورت ها پشت ماسک ها فرنگیس یا چنگیزند
شاعرانه می کوشم شیطان در لباس انسان می خری
محمد مولوی
خوشا بحال من ؤ تو خر نداریم
از قیمت گندم ؤ جو خبر نداریم
نه ارز دلار ؤ سکه ی تمام امام داریم
از بورس ؤ ”بهارآزادی” خبر نداریم !
محمد مولوی
فهمیدن شعر از گفتن شعر سخت تر است
تحریر کردن شعر از سرودن سخت تر است
با هر کلمه نام شاعری از خاطرت می گذرد
پول خرج کردن از پول در آوردن سخت تر است!
#محمد_مولوی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 30 مهر 1399 07:39
.مانا باشید و شاعر
علی آقا اخوان ملایری 30 مهر 1399 08:14
سلام و درود بر شما استاد گرامی، اشعار بسیار زیبا دارای نکته های آموزنده و قابل تامل
ولی اله بایبوردی 30 مهر 1399 08:23
سلام و درود
قلمتان استوار
بیان معضل اجتماعی
مسعود مدهوش 30 مهر 1399 09:14
درود بر جناب مولوی گرامی
قلمتان نویسا
منصور آفرید 30 مهر 1399 09:30
درود بر استاد بسیار عالی
بهنام حیدری فخر 30 مهر 1399 11:23
درود بر شما جناب استاد مولوی ادیب فرهیخته
علیرضا علیدادی شمس ابادی 30 مهر 1399 13:20
سلام درود
کرم عرب عامری 30 مهر 1399 13:59
درزودها نازنین
خسته ام از این روزگار دشواری
خسته ام از این اشعار تکراری
محمد رضا درویش زاده 01 آبان 1399 09:25
درود یس کران بر رفیق ادیب و هنرمندم
رضا زمانیان قوژدی 02 آبان 1399 03:57
سلام استاد مولوی عزیز
زیبا و دلنشین سروده اید
مخصوصا دو بیتی آخر.محشر است و واقعیت
مانا باشید