شب است
شبی بس دلتنگ
ابر های خاکستری و تیره آسمان را به سیطره ی خویش درآوردند
خبر از باران می دهد
باد چار دیواری خانه را طواف می کند
در انباری لولاهایش زنگ زده است
باد آرام در را با آهنگی محزون باز می کند
انگار که چیزی غریب دیده باشد
باد از ترس
در را بشدت به چارچوب می کوبد
دوباره در از شدت درد با ناله باز می گردد....
قطرات باران
مسلسل وار به شیشه پنجره شلیک می کنند
و از درز پنجره عبور می کند
شیشه تحمل نمی کند
می گرید ، می گرید ؤ می گرید ...
و مادر اشک های پشت پنجره را با پارچه پاک می کند و اشک های خودش را !
#محمد_مولوی
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 19 اردیبهشت 1401 18:59
سلام ودرود
محمد مولوی 20 اردیبهشت 1401 00:00
درود و سپاس جناب عاجلو
علی آقا اخوان ملایری 24 اردیبهشت 1401 09:03
درودها بر شما استاد و شاعر گرامی
بسیار زیبا، قابل تامل و تاثیر گذار سروده اید
دستمریزاد
قلمتان نویسا
محمد مولوی 24 اردیبهشت 1401 22:07
سلام و درود جناب اخوان ملایری عزیز
سپاسمندم
محمد مولوی 28 اردیبهشت 1401 10:08
موسیقی بی کلام
آرامشبخش و ملایم
باران:
اثر زیبای Chris Spheeris
با هندز فری بشنویم ، زیباست❤️