چـشـم انتـظارم در زنـی گـویـی ؛ منم عشـق
با اشتـیاق ، در را به رویـت وا کُـنَـم ؛ عشـق
چشمـم به چـشمـت تا بـیفـتـد ، زیـن تـعلّـق :
مـورمـور میگـردد چـنان مـوی تـنـم ؛ عشـق
بـا مـن مـواجـه میشـوی ..؛ مـشـتـاق دیـدار
از دیدنـت شـوکـه شـوم بر سـر زنـم ؛ عشـق
در طاقـچـهٔ آغـوش ، قلبی خـاک خـوردسـت
تـطـهیـر سـاز ، بـا دسـتمـال شـیونـم ؛ عشـق
خــوش سـازگـار و مــهـربـان و دلــنــوازی ..
شـایستـه سالار و بـسـی داری جَـنَـم ؛ عشـق
از دیـدگـانـم اشـک شـوق ؛؛ گـردد ســرازیــر
ایــکـاش زود مـیآمـدی بــر دیـدنـم ؛ عشـق
دیدار
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۱۹_۶_۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 20 شهریور 1401 11:23
لطیف و دلنشین
محمد مولوی 25 آذر 1401 00:53