باد
باد که در لا به لای موهایم شروع به وزیدن کرد
انگار تو بودی که در موهایم شروع به رقصیدن کردی.
ودر گوش هایم نجوای آرامی از تللو باران.
وقطرات شنبم صبح گاهی که بر گل برگ های تنم می بارد. بوی علف رازهایی که از دور دست های وجودم به مشام می رسد.
وصدای انعکاس آب های روانی که در قلبم میشونم.
وسپیداری که در دور دست ها دور دست ها دور دست ها
در جاده ای پر از درختان صنوبر ایستاده.
می گوید آماده ای...
شعر سپید
گل رخ
#ariha_poet
The wind started blowing in my hair
It was as if you were dancing in my hair.
And in my ears a soft whisper of the drizzle of rain.
And the drops of my Saturday sometimes rain on the flowers of my body leaves. The smell of grass is the secrets that can be smelled from afar.
And the sound of the reflection of the psychic waters that I hear in my heart.
And the poppy that is in the distance, far away, far away, far away
Standing on a road full of spruce trees.
Says you are ready ...
White poetry
Flower face
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 14 اردیبهشت 1401 16:30
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید