.
هر شب زنی کنار زمان خورد میشود
هر روز زخمها به نمک خو نمی کند
آن رفتگر که نیمه شب از دور می رسد
این تکه های کیست که جارو نمی کند؟!
.
از باورت بغض زمین را جدا نکن
.
هر شب هزار پاره ی قربانی هوس
جز خط اشک نیست به رخسار تیره اش
دیوانه وار چنگ به پهلوی شب زده
تا چاله ها پرشود از اشک دیده اش
.
بی اعتنا این گله هارا رها نکن
.
باید که مرتکب شوی امشب گناه را
آسوده باش, دست تورا رو نمی کنند
داروغه ها سخت گرفتار فسق خود
جز حق آن ضعیف که پارو نمی کنند
.
این نسل را با عملت بی خدا نکن
.
اسطوره ها جای شما در کتاب و ما
تا انتهای مرز توهم دویده ایم
آلوده تر به بستر تاریخ مانده و ..
با درد به گرداب تعفن رسیده ایم
.
با هر خطا درد دلت را دوا نکن
.
مارا خیال خام, کجاها نمی برد
تا ذهنمان، در پی این یاوه گفتن است
هر ناسزا نوش بجانت که حق تو
این صد من و یک غاز به خرمن شنفتن است
.
خود را به زور در صف مردانه جا نکن
"این بیت را زیر سبیلی هجا نکن"
.
#سیمین_بابائی