مادر
مادر همه ی هستی من باد فدایت
ای آنکه وجودت همه لبریز محبت
با کشتی مهرت برسانم به سواحل
از ورطه ی گرداب بلا و غم و محنت
در ساحل دریای محبت شده ام صید
صیاد من ای آنکه نمودم به تو عادت
پردیس که معنا شدن لطف خدا هست
خواهد که دمادم بزند بوسه به پایت
دلبستگی من همه بر راز و نیازت
محتاج به تابندگی نور دعایت
خوشبختی من لحظه ی دیدار تو باشد
خواهم که شود قلب تو سرشار رضایت
چندیست که من بی تو دراین شهرودیارم
خوش باددلت بی غم و ایام به کامت
دیریست که بایاد تو حیرانم و دانم
برروزنه ی پنجره ها مانده نگاهت
مانند نوای خوش باران بهاران
آرامش روحم شده تکرار کلامت
خواهم زخدایم که بمانی ابدالدهر
پاینده و بی محنت و شاداب و سلامت
امروز که تنهایم و فریادرسی نیست
باشد که به دادم برسی صبح قیامت
9آذر77
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 20 خرداد 1399 12:05
!درود
محمود گندم کار 23 خرداد 1399 13:33
سلام استاد عاجلو سپاسگزار لطف و عنایت شما هستم
کرم عرب عامری 20 خرداد 1399 14:20
درودها عزیز
محمود گندم کار 23 خرداد 1399 13:35
سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای عامری بزرگوار .تشکر از حسن توجهات شما