سال هاست از یادش رفته ام !
برایم باد هنوز امّا فریادش را
به ارمغان می آورد !
که بویِ" سیب "می دهد وُ
طعم خاک !
.
.
.
^ ^ ^ ^
پ.ن:
شعر، تنها یک واژه است، که آن را واژه مادر،
یا هرم شعر می نامم، شبیه همین سپید که فقط
" یادش " را از شعر یک شاعر الهام گرفته ام...
________
هرگاه - می گویم
نمی توانم !
به قله ای می مانم
که - خود -
خمیازه می کشد !
دامنه اش زوزه !
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
محمد ترکمان(پژواره) 30 امرداد 1395 01:23
سلام و عرض ادب خدمت شاعران و مدیران ارجمند شعر ایران...
در این تارنما باری ضمن سپاس از بودن تان و پوزش از نبودنم خودم، که اینترنم ناتوان نبود اگر، دستم کم برای هر کدام از اشعار روی سایت چند سطری می نوشتم و آن هم باز در چهارچوب عرض ادب و آموختن بنده چون نقاد نیستم و مردم دردکشیده می گویند شاعرم به شما اما ارادت دارم و آرزوی شادکامی یتان تا غروب....
افتاده ام!
نه از سر زبان ها
مثل اسبی از نفس
گرسنه چمدانی از دست
سوسوی ستاره ای نارس!
بی برگ
رسیده سیبی از درخت!
* * * *
پژواره
حمیدرضا عبدلی 02 شهریور 1395 13:33
با سلام استاد بسیار عالی
محمدرضا جعفری 02 شهریور 1395 22:20
درود بر شاعر خوب و مهربان.............موفق باشید ان شاالله تعالی ..
علی معصومی 26 اردیبهشت 1399 22:56
درود و ارادت
☆☆☆☆